مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

حتمن باور می کنم..

دوشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۵۵ ق.ظ

تو اگر بگویی دوستت دارم
حتمن باور می‌کنم
چون
تو از سیاره‌ی دیگری آمده‌ای!


"رضاکاظمی"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۵
محمد 93

دروغ می گفتی..

دوشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۵۴ ق.ظ

دروغ می‌گفتی
معتاد شدنت را به من
که انقدر آرام و بی‌درد
مرا ترک کردی ...


"امیدعبدی"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۴
محمد 93

صدای پایت

يكشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۵۱ ق.ظ
تو صدای پایت را به یاد نمی‌آوری
چون همیشه همراهت است
ولی من آن‌را به خاطر دارم
چون تو همراه من نیستی
و صدای پایت بر دلم
نشسته است.

"بیژن جلالی"
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۱
محمد 93

گاهی چنان بدم که مباد ببینی ام..

يكشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ق.ظ
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی‌ام
حتی اگر به دیده رویا ببینی‌ام

من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینی‌ام

شاعر شنیدنی‌ست ولی میل، میل توست
آماده‌ای که بشنوی‌ام یا ببینی‌ام ؟

این واژه‌ها صراحت تنهایی من‌اند
با این‌همه مخواه که تنها ببینی‌ام

مبهوت می‌شوی اگر از روزن‌ات شبی
بی‌خویش در سماع غزل‌ها ببینی‌ام

یک قطره‌ام و گاه چنان موج می‌زنم
در خود که ناگزیری دریا ببینی‌ام

شب‌های شعرخوانی من بی‌فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینی‌ام

"محمدعلی بهمنی"
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۸
محمد 93

هرگز نمی توان..

شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ق.ظ

هرگز، نمی‌توان
گل زخم‌های خاطره‌ای را ز قلب کند.
که در این سیاه قرن
بی‌قلب زیستن
آسان‌تر ز بی‌زخم زیستن.
قرنی که قلب هر انسان
چندین هزار بار
کوچک‌تر است
از زخم‌های مزمن و رنجی که می‌کشد


"نصرت رحمانی"

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۰
محمد 93

آیینه ها دچار فراموشی اند..

شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ق.ظ

آیینه‌ها دچار فراموشی‌اند
و نام تو
ورد زبان کوچه‌ی خاموشی
امشب
تکلیف پنجره
بی‌چشم‌های باز تو روشن نیست !


قیصرامین پور"

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۹
محمد 93

تنهایم

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۹ ب.ظ


تنهایم
فرماندهی که لشگر خود را گم کرده است
بر کرانه‌ی تاریک
تاریک
که بوی شغال می‌دهد.


"شمس لنگرودی"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۹
محمد 93

در پایان غروب این جمعه

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۶ ب.ظ

در سراشیبی این کوچه
گُل شب‌بویی
روییده است
در سکوت و هیاهو
رشد کرده است
و
در پایان غروب این جمعه
قرار است گُل بدهد
از کنار گُل شب‌بو
که عبور می‌کنیم
گذشته‌مان را فراموش
می‌کنیم
که دیوارهای خانه و مدرسه
نمور بود
در دست من
فقط گُل شب‌بویِ
خشک شده مانده بود
پایان روز جمعه بود ...


"احمدرضااحمدی"

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۶
محمد 93

دیگر نمی خواهی مرا با من مدارا میکنی..

پنجشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ب.ظ

دیگر نمیخواهی مرا با من مدارا میکنی
در گیر و دار رفتنی امروز و فردا میکنی

با دیگران جانانه ای با من ولی بیگانه ای
سودای رفتن داری و انکار و حاشا میکنی

داری به دل مهری دگر شوری دگر داری به سر
خواهی بگویی با دلم این پا و آن پا میکنی

با من عبوس و خسته ای بی اعتنا پیوسته ای
با او شنیدم دم به دم صحبت تمنا میکنی

افکنده ای در آتشم با عشق داغ و سرکشم
اما خموش و ساکتی تنها تماشا میکنی

آن دیگری یک هزه خو بد نامه ای بی آبرو
افسوس میدانی ولی اما و آیا میکنی ..


" بتول مبشری"

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۹
محمد 93

خیالت که می وزد..

پنجشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۷ ب.ظ

خیالت که می وزد
پنجره
باران می شود
و بوسه ای تنها
راهی تو می شود در من
آنجا که نبودن ات
غمگین ترین جای باران ست
در پرسه های بی آغوش ...


" پرویز صادقی "

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۷
محمد 93