مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

قلبت..

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ق.ظ

قلبت کتیبه ای باستانی ست از هزاره ای دور
سنگ نبشته ای که حروفی نا خوانا را بر آن حکاکی کرده اند ؛
الفبای قومی ناشناخته را شاید ..
و تو آن کوهی
که نمی توانی واژه هایی را که بر سینه ات کنده اند ، بخوانی ..
عرفان نظرآهاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۸
محمد 93

تنهایی

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۸
محمد 93

قطعه ای از کتاب

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ
گاهی فکر می کنم : آدم های تنها برای این کنار پنجره می نشینند

که راحت تر می توانند از تنهایی خود فرار کنند !

آدم می تواند خودش را به تماشای بیرون مشغول کند و

وانمود کند ، کوچکترین دغدغه ای از تنهایی اش ندارد ...

یک قوطی سیگار و فنجانی قهوه و اغلب روزنامه ای ... هم صحنه را تکمیل می کند !

 


روزی که هزار بار عاشق شدم  _ روح انگیز شریفیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۶
محمد 93

آدمها فکر می کنند که عاشق شده اند..

يكشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۲۲ ب.ظ

آدم‌ها فکر می‌‌کنند که عاشق شده اند. آدم‌ها فکر می‌‌کنند بدون وجود ما حتی یک روز دوام نمی‌‌آورند.

آدم‌ها فکر می‌‌کنند مکمل خود را یافته اند. ... آدم‌ها زیاد فکر می‌‌کنند.
آدم‌ها در واقع مجذوب ما می‌شوند و پس از مدتی‌ که جذابیت ما برایشان عادی شد ،

متوجه می‌‌شوند که چقدر جایِ عشق در زندگی‌‌شان خالیست ...

می‌‌فهمند در جستجوی عشق‌های واقعی‌ باید ما را ترک کنند.
تمامِ حرفِ من اینست که کاش آدم‌ها یاد بگیرند که "عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی"

و کاش بفهمند که بعد از رفتنشان،

عشقی‌ را که فکر می کرده اند دارند چه می‌کند با کسانی‌ که حس میکرده اند این عشق واقعی‌ ‌ست.

"نیکی‌ فیروزکوهی"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۲۲
محمد 93

با من قدم بزن

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ق.ظ


دست مرا بگیر... 

همین یک بار تووی همین یک شعر...  

با من قدم بزن... 

 شاید همین الان سیلی در راه آمدن باشد، 

 زلزله ای در شرف وقوع  

و من هنوز به تو نگفتم دوستت دارم!  

 مژگان عباسلو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۴۷
محمد 93

من می توانم روزها را

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۴۶ ق.ظ

من می توانم
روزها را
بدون صحبت کردن با تو و
ماهها را
بدون دیدنت طی کنم ،
اما
ثانیه ای نمی گذرد که
درباره ات فکر نکنم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۴۶
محمد 93

به چشم هایت که نگاه می کنم..

جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۱۱ ب.ظ

به چشمهایت که نگاه میکنم
نفسم می گیرد….
چشمهایت
می گویند که دلت
هوای رفتن دارد….
و من میدانم
دنیا تو را ازمن خواهد گرفت….
و من می دانم
که نمی شود حواست را پرت کنم
و بخواهم کمی بیشتر بمانی…
 چشمهایت
انگار
امتداد تمام ِ جاده های دنیاست
می روی….و می دانم …..
نفسم می گیرد….

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۱۱
محمد 93

هراس پنجره ها از هجوم توفان بود

دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ

عجیب بود نگاهش شبیه باران بود
فرشته‎ای که دقیقاً شبیه انسان بود
همان که خانه‎ی آنها پر از اقاقی‎هاست
همان که پنجره‎اش رو به سوی ایوان بود
تمام خاطره‎هایش میان یک گلدان
همیشه چشم قشنگش به چشم گلدان بود
سلام … ! پنجره اما دوباره تعطیل است
هراس پنجره‎ها از هجوم توفان بود
هزار واژه‎ی مرموز در سکوتش ماند
سکوت مسأله‎دارش شروع پایان بود
شما که اهل سکوتید ساده می‎فهمید
که غرق جذبه‎ی چشمش شدن چه آسان بود
ولی چه فایده وقتی بهار دستانش
برای من که خزانم فقط زمستان بود.
مرتضی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۲۶
محمد 93

حرف تو که باشه

شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۳۵ ق.ظ

عشق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۳۵
محمد 93

توشبیه پرستوها هستی...

شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ق.ظ

تو شبیه پرستوها هستی
وقتی با کوچ بی هنگامی بهار را به خانه ام می آوری
وقتی با کوچ بی هنگامی بهار را از خانه ام می بری

بخوان
با هر هجایی که عاشقانه تر است
آهنگین تر است
و واجهای صمیمی تری دارد

بخوان
حتی اگر شده اندازه ی پنجره ای
که بیش از حوصله ی بهار بسته مانده است
آنقدر بسته مانده است
که نامش را گذاشته اند دیوار ..

"لیلا کردبچه"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۳۳
محمد 93