مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۹۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

گرمرا ترک کنی من زغمت می سوزم..

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۳ ق.ظ

گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم

آسمان را به زمین جان خودت می دوزم

گرمراترک کنی ترک نفس خواهم کرد

بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد

بی تو یک لحظه رمق دردل ودرجانم نیست

بیقرارم نکنی طاقت هجرانم نیست

بی تو با قافله ی غصه و غمها چه کنم

تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم

شده ام مرثیه خوان دل سودا زده ام

از بد حادثه دلبسته و شیدا شده ام

این دل پر ز ترک اینهمه غم لایق نیست

دل چون سنگ تو را جز دل من عاشق نیست... 

استاد شهریار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۳
محمد 93

آدم های ساده و خیلی مهربان و خطرناکند!!

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۰ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۰
محمد 93

درست لحظه که فکر میکی رسیده ای.

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ ق.ظ

درست لحظه ای که فکر میکنی رسیده ای،

ناگهان متوجه میشوی که تمام مسیر را اشتباهی دویده ای

پس "مواظب خودت باش"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۷
محمد 93

مثل یک کتاب قدیمی فراموش شده

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ق.ظ

مثل یک کتاب قدیمی فراموش شده

که از بس نخوانده ایم

گوشه کتاب خانه دلت خاک میخورم

دستی بکش سرم

حرف های ناگفته ی زیادی دارم ... ////


جواد دهنوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۲
محمد 93

دل مست و دیده مست و تن بی قرار مست

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۰ ق.ظ

دل مست و دیده مست و تن بی‌قرار مست

جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست؟

تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلک

ما را شبی بر آن لب شیرین گمار، مست

یک شب صبح کرده بنالم بر آسمان

با سوز دل ز دست تو، ای روزگار، مست

ای باد صبح، راز دل لاله عرضه دار

روزی که باشد آن بت سوسن عذار مست

از درد هجر و رنج خمارش خبر دهم

گر در شوم شبی به شبستان یار مست

سر در سرش کنم به وفا، گر به خلوتی

در چنگم اوفتد سر زلف نگار، مست

لب برنگیرم از لب یار کناره گیر

گر گیرمش به کام دل اندر کنار، مست

یکسو نهم رعونت و در پایش اوفتم

روزی اگر ببینمش اندر کنار، مست

می‌خانه هست، از آن چه تفاوت که زاهدان

ما را به خانقاه ندادند بار مست؟

ما را تو پنج بار به مسجد کجا بری؟

اکنون که می‌شویم به روزی سه بار مست

از ما مدار چشم سلامت، که در جهان

جز بهر کار عشق نیاید به کار مست

ای اوحدی، گرت هوس جنگ و فتنه نیست

ما رای به کوی لاله‌رخان در می‌آرمست

اوحدی مراغه ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۰
محمد 93

خدا خوب من:)

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۳ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۳
محمد 93

این آرایش جدیدت در شعرهام

جمعه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ق.ظ

این آرایش جدیدت در شعرهام

همه چیز را به هم ریخته!

لااقل موهایت را ببند

که شعرهام به باد نرود...



((کامران رسول زاده))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۷
محمد 93

یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید

جمعه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۶
محمد 93

هدیه کن مهربانی را..

جمعه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ق.ظ

هدیه کن

به رایگان مهـــربانـی را،

چیزهای خــوب دلیل نمی خواهند ..

امروز را آغازی تازه بدان ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۴
محمد 93

حالا که تو رفته ایی می فهمم..

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ق.ظ

حالا که تو رفته یی می فهمم

دست های تو بود

که به نان طعم می داد

پنیر را به سفیدی برف می کرد

و روز می آمد و سر راهش با ما می نشست ..

حالا که تو رفته یی

و ملال غروبی نان را قاچ می کند

و برگ درختان

به بهانۀ پاییز

ناپدید می شوند ...


((شمس لنگرودی))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۰
محمد 93