مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سهراب سپهری» ثبت شده است

زندگی بوی خوش نسترن است

سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۳ ق.ظ

زندگی بوی خوش نسترن است

بوی یاسی است که گل کرده به دیوار

نگاهِ من و تو

زندگی خاطره است

زندگی خنده یک شاپرک است بر گل ناز

زندگی رقص دل انگیز خطوط لب توست

زندگی شیرین است


#سهراب_سپهرى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۴۳
محمد 93

نقاش خوبی نشده ایم

پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ق.ظ

ناز را می کشیم

آه را می کشیم

انتظار را می کشیم

فریاد را می کشیم

درد را می کشیم

ولی بعد از این همه سال انقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم

از هر آنچه آزارمان می دهد...

«سهراب سپهری»

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۶
محمد 93

آرزویم این است..

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ

آرزویم این است:

آنقدر سیر

بخندی که

ندانی غم چیست!



سهراب سپهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۵
محمد 93

دلم عجیب گرفته است...

جمعه, ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ق.ظ

دلم عجیب گرفته است..

و هیچ چیز،

نه این دقایق خوش‌بو،

که روی شاخه‌ی نارنج می‌شودخاموش،

نه این صداقت حرفی،

که در سکوت میان دو برگ این گل شب‌بوست،

نــه...

هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف

نمی‌رهاند.

و فکر می‌کنم

که این ترنم موزون حزن تا به ابد

شنیده خواهد شد...

"سهراب سپهری"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۶
محمد 93

پشت کاجستان برف

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ

 پشت کاجستان، برف.

برف، یک دسته کلاغ.

جاده یعنی غربت.

باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.

شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.

من، و دلتنگ، و این شیشه خیس.

می نویسم، و فضا.

می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.

یک نفر می بافد.

یک نفر می شمرد.

یک نفر می خواند.

زندگی یعنی: یک سار پرید.

از چه دلتنگ شدی؟

دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید،

کودک پس فردا،

کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مرد

و هنوز، نان گندم خوب است.

و هنوز، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،

برف بر دوش سکوت

و زمان روی ستون فقرات گل یاس

"سهراب سپهری"


74987635612662736189.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۶
محمد 93

چرا مردم نمی دانند

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ق.ظ

چرا مردم نمی دانند

که لادن اتفاقی نیست

نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است ؟

چرا مردم نمی دانند

که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟

سهراب سپهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۷
محمد 93

زندگانی سیبی ست..

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۹ ق.ظ

مادرم صبحی میگفت:

موسم دلگیریـست

من به او گفتم:

زندگانی سیبیـست،

گاز باید زد با پوست...

"سهراب سپهری"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۹
محمد 93

باران وقتی که ایستاد

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ق.ظ

سال میان دو پلک را
ثانیه هایی شبیه راز تولد
بدرقه کردند.
کم کم، در ارتفاع خیس ملاقات
صومعه نور
ساخته شد.
حادثه از جنس ترس بود.
ترس
وارد ترکیب سنگ ها می شد.
حنجره ای در ضخامت خنک باد
غربت یک دوست
را زمزمه می کرد.
از سر باران
تا ته پاییز
تجربه های کبوترانه روان بود.
باران وقتی که ایستاد
منظره اوراق بود.
وسعت مرطوب
از نفس افتاد
قوس قزح در دهان حوصله ی ما
آب شد.
سهراب سپهری…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۵
محمد 93

هجوم حقیقت

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۴ ق.ظ

سفر مرا به باغ چند سالگی ام برد

و ایستادم تا دلم قرار بگیرد

صدای پرپری آمد و در که باز شد

من از هجوم حقیقت ، به خاک افتادم ..


"سهراب سپهری "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۴
محمد 93

بیازندگی را بدزدیم..

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۹ ق.ظ

در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد.
و خاصیت عشق این است.
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم ..


"سهراب سپهری"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۹
محمد 93