چشمانت را گشودی.

چشمانت

را گشودی،

شب

در من فرود آمد ...

بسان نسیمی از روی خودم برخواهم خاست،

درها را خواهم گشود،

در شب جاویدان خواهم وزید.

رسیدن به خدا

همیشه یادمان باشد

که زندگی

پیمودن راهی برای رسیدن به خداست

و قدم هایمان باید طوری باشد

که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .

آفتاب را

آفتاب را

پشت دروازه ی شب

منتظر نشانده ام

و طلوع را

به دیداری عاشقانه دعوت کرده ام

امشب

چقدر ستاره می پاشد بر آسمان دلم

و صبح که بیاید

حتما تو در آغوش منی!

"سارا قبادی"

جان دلم..

آرامش یعنی

حروف اسم تو

که برایِ تلفظش مکث میکنم

تا لذتِ " جان دلم " گفتن هایـت

به جانِ من بنشیند ...

سرنوشتم چیز دیگر را روایت می کند..

سرنوشتم چیز دیگر را روایت میکند

بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند

قلب من با هر صدا با هر تپش با هر سکوت

غرق در خون یکنفس دارد دعایت میکند

همه چیز خنده دار بود

همه چیز خنده دار بود….

داشتن تو…!

بودن من ; ماندن ما….!!

رفتن تو…

این همه آه….

گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد….

میخواهم امروز را زندگی کنم

نه به دیروزهایی که بودی می اندیشم

نه به فرداهایی که شاید بیایی....

میخواهم امروز را زندگی کنم

خواستی باش

خواستی نباش!!!!

قانون خویشتن

طی دگر کشید به قانون خویشتن

قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید

خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

چاپلوس ها..

چاپلوس‌ها همانندِ دوست هستند؛

همانطور که گرگ‌ها

به سگ‌ها شباهت دارند!

نگاه های زیرکانه ات

نگاه های زیرکانه ات...

حرفهای بودارت...

لبخند های گاهی پر محبتت...گاهی پررمز...

وآن راز ...

آن راز نگاهت...راز دلت...

مدت هاست....

کنجکاوم... !سردرگمم کرده است...