زخم من خوب شد و...
شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۱۶ ب.ظ
هر وقت بشر به این جهان اندیشید
یک مشت چرند و هذیان اندیشید
گفتند خدا در آسمان است ولی
افسوس، بشر به نردبان اندیشید
"احسان پرسا"
"احسان پرسا"
تو مرا به عصر حجر برمی گردانی
زمانی که آدم
چای را
با خنده حوا شیرین می کرد.
"احسان پرسا"
گل میخرم هنوز ...
اگرچه برای سطل !
تا گل فـــروش
بو نبرد که تو رفته ای !
" احسان پـــرسا "
دل به او دادم که نامش را بدوزد روی آن
او ولی با سوزن آن را
دور دوزی کرد و رفت ...
" احسان پرسا "