نه!
اشتباه نکردهای
من هر روز با او میخوابم
مثل تو قشنگ نیست
مثل تو خوب حرف نمیزند
مثلِ تو هی به همیشهیِ هرچیز
گیر نمیدهد
مثلِ
تو نامم را صدا نمی زند
مثل تو دوستَم ندارد
مثل تو نیست، اما
با هم
مایِ خوبی شدهایم
من وُ خیال تو خوب
ما شدهایم
نه!
اشتباه نکردهای
من هر روز با خیالِ تو میخوابم
افشین صالحی
من
از وقتـــــهایی که نیستی ...
میــــترسم !
و از وقتـــــهایی که هستی ...
بیــــشتر میترسم !
نیستــــــی
میـــــترسم رفته باشی نیایــــــی ...
وقتـــــی که هستی میترسم بــــــروی ...
بـــــــرای همیشه بروی !!
" افشین صالحی "
خوبی ؟ جایَ ت راحت است ؟
خیلی که تنگ نیست ؟ سردت چی ؟!
مراقب خودت باش ...
دلَم، روزهای ابریاش زیاد است ...
" افشین صالحی "
ساده است!
تو نمیآیی...نفس کم میآید
...دل میایستد
...ساده است مرگ!
افشین صالحی
وقتی می آمدی خواب باشی
بعد من در چشمهایت نگاه می کردم و خودم را می دیدم
می خواستم وقتی بیایی
هوا خوب باشد
شب اگر بود ماه داشته باشد
و روز اگر بود ، روزیش هم ، همراه خودش بود
و آفتابش ناز تابیده بود
وقتی می آمدی دلم می خواست
بهار شده باشد
یا پاییز یا زمستان یا ...
هر چی !
وقتی می آمدی
دلم میخواست
بیایی ...
"افشین صالحی"