چشمان تو دیوانه و لایعقل و مست اند
گفتند که مال منى و عهد شکستند
چشمان من اما به کسى دل نسپردند
یک عمر به پاى توِ بد قول نشستند
دست تو به دست همه با دست من اما
دستان تو بیگانه و بیگانه پرستند
ای ماه بگو شکوه به درگاه که آرم ؟
وقتى که مراجع همه دنبال تو هستند
"سیدتقی سیدی"