چقدر زود مرا بین خاطره هایت گذاشتی

ورق که می زدی

از لای دفترت افتادم!

چقدر زود

مرا دوباره بین خاطره هایت گذاشتی


((صبا کاظمیان))

گاهی آنقدر شاعرم..

گاهی آنقدر شاعرم
که استعاره از درخت می شوم!
نگاه کن
گنجشک ها
به دست هایم اعتماد می کنند.

"صبا کاظمیان"

ندیدنت آسان نیست..

ندیدنت آسان نیست

باید برای بال هایم

قفسی دست و پا کنم

"صباکاظمیان"

آرزویی اگر داشتم..

آرزویی اگر داشتم

می جنگیدم

پیروز می شدم!

افسوس

دوران سربازی ام

در صلح می گذرد

 "صبا کاظمیان"

تو زنده ای و من زنده مانده ام!

تو زنده ای
و من زنده مانده ام!
تنها
جهان
چشم فروبسته از ما...
صبا کاظمیان