در خیابان های شهر
يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ
می ترسم، آن را که دوست میدارم بگویم:
"دوستت دارم"
چرا که شراب چون از ساغر
ریخته شود
اندکی از آن کاسته می شود.
نزار قبانی
از تو نمی گذرم
زیرا گذر از تولد ممکن نیست
من از تو زاده شدم
نام مرا انتخاب کن ..
" نزار قبانی "
با عشق توست که می پیوندم
به خدا، زمین، تاریخ، زمان،
آب، برگ، به کودکان آن گاه که می خندند،
به نان، دریا، صدف، کشتی
به ستاره ی شب آن گاه که دستبندش را به من می دهد،
به شعر که در آن خانه دارم و به زخم که در من لانه کرده.
تو سرزمین منی، تو به من هویت می دهی
آن که تو را دوست ندارد، بی وطن است.
"نزار قبانی"