هراس پنجره ها از هجوم توفان بود
دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ
عجیب بود نگاهش شبیه باران بود
فرشتهای که دقیقاً شبیه انسان بود
همان که خانهی آنها پر از اقاقیهاست
همان که پنجرهاش رو به سوی ایوان بود
تمام خاطرههایش میان یک گلدان
همیشه چشم قشنگش به چشم گلدان بود
سلام … ! پنجره اما دوباره تعطیل است
هراس پنجرهها از هجوم توفان بود
هزار واژهی مرموز در سکوتش ماند
سکوت مسألهدارش شروع پایان بود
شما که اهل سکوتید ساده میفهمید
که غرق جذبهی چشمش شدن چه آسان بود
ولی چه فایده وقتی بهار دستانش
برای من که خزانم فقط زمستان بود.
مرتضی قاسمی
۹۴/۰۱/۲۴