مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

شب از نیمه می رفت..

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

شب از نیمــه می رفت و من تشنه بودم
و می سوخت در هُـرم تب تار و پـودم

تو بــودی و چشم تو بود و سیاهــی
اگــر چشم در چشم ِ شب می گشودم

خیالت چنان شعله ای بر دلم ریخت
که برخـاست از دوزخی تفته دودم

و شب بــر تمام تنم سایه گـسترد
در آمیخت با تار و پــود ِ وجودم

شبی دیگر آمد ... و من بار دیــگر
اسیر همان سایه های کبودم

شبـی کاش چون شاعـران قدیمی
شب ِ گیــسوان تو را می سرودم




" محمد رضا ترکی - هنوز اول عشق است "

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۲

نظرات  (۱)

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۳ بادبادک باز
اسیر همان سایه های کبودم...

پاسخ:
سایه های کبود..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی