جفا بر عاشقان گفتی نخواهم راند و هم راندی
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ق.ظ
مکن سرگشته آن دل را ،که دست آموز غم کردی
به زیر پای هجرانش ، لگدکوب ستم کردی
قلم بر بیدلان گفتی نخواهم راند و هم راندی
جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
بَدَم گفتی و خرسندم ، عفاک الله نکو گفتی
سگم خواندی و خشنودم ، جزاک الله کرم کردی
چه لطفست این که فرمودی ،مگر سبق اللسان بودت
چه حرفست این که آوردی ،مگر سهوالقلم کردی
عنایت با من اولی تر که تادیدم جفا دیدم
گل افشان بر سر من کن ، که خارم در قدم کردی
غنیمت دان اگر روزی به شادی دررسی ای دل
پس از چندین تحملها ، که زیر بار غم کردی
شب غمهای سعدی را ، مگر هنگام روز آمد؟
که تاریک و ضعیفش چون ، چراغ صبحدم کردی
سعدی
۹۴/۰۸/۲۲