میان این همه شعر
پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۱۶ ب.ظ
میان اینهمه شعر این یکی برای خودم
برای آخر غمگین ماجرای خودم
سرم غروب به بالای دار خواهد رفت
خدا کند که ببخشد مرا خدای خودم
یکی شدیم و افسوس آخرش این شد
که اشتباه بگیرم تو را به جای خودم
تو بی گناه اسیری بگو به قاضی شهر
بگو اضافه کند روی جرم های خودم
به چشمات چه پاسخ دهم نمی دانم
و سالهاست که ماندم در این چرای خودم
زیاد وقت ندارم برو خداحافظ
غروب شد و رسیدم به انتهای خودم
" مهرانه جندقی "
۹۶/۰۵/۱۲