مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

عیدانه

سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۰، ۰۱:۵۱ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۰ ، ۰۱:۵۱
محمد 93

عیدتونننننن مبارک

سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۰، ۰۱:۵۰ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۰ ، ۰۱:۵۰
محمد 93

یعنی چی؟

سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۰، ۰۱:۴۸ ق.ظ

ولی واقعا من همیشه این‌جوری بودم که
وقتی یکی ناراحتم می‌کرد
به جای تلافی کردن یا گله کردن،
خودمو براش کمرنگ‌تر می‌کردم.
یعنی چی؟
یعنی اینکه هر بار می‌شکستم
درصد کمتری از من درگیرِ اون آدم می‌شد.
مثلا بعضیا دیگه اصلا منو ندارن ولی خودشون نمیدونن.

👤مهسا جلال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۰ ، ۰۱:۴۸
محمد 93

وقت کشی..

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۳۹ ق.ظ

کودکی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۰۱:۳۹
محمد 93

شهیدعلی هاشمی(روحش شاد)

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۳۷ ق.ظ

شهید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۰۱:۳۷
محمد 93

زشرم او

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۳۵ ق.ظ

زِ شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی
که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان اُفتد

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۰۱:۳۵
محمد 93

می آیم،می آیم

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۳۵ ق.ظ

می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
با گیسویم؛ ادامۀ بوهای زیر خاک
با چشم‌هام؛ تجربه‌های غلیظ تاریکی
با بوته‌ها که چیده‌ام از بیشه‌های آن‌سوی دیوار
می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم

فروغ فرخزاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۰۱:۳۵
محمد 93

ببخش رود بلندم..

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۳۳ ق.ظ

ببخش رود بلندم، چرا که راهی نیست
در این وفور بیابان به‌جز سراب شدن

#علی_ارجمند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۰۱:۳۳
محمد 93

زندگی توی قفس

جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۰۱ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۰۱
محمد 93

پدر عشق بسوزد

سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۳۹ ب.ظ

مثل هرشب هوس عشق خودت زد به سرم
چند ساعت شده از زندگیم بی خبرم

این همه فاصله ،‌ ده جاده و صد ریل قطار
بال پرواز دلم کو که به سویت بپرم؟

از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من
بین این قافیه ها گم شده و در به درم

تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر
این همه فاصله کوتاه شود در نظرم

بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم


بی تو دنیا به درک بی تو جهنم به درک
کفر مطلق شده ام دایره ای بی وترم

من خدای غزل ناب نگاهت شده ام
از رگ گردنِ تو من به تو نزدیک ترم

#امید_صباغ_نو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۳۹
محمد 93