قهوه ی غروب جمعه

می شود تنهایی بچگی کرد

تنهایی بزرگ شد

تنهایی زندگی کرد

تنهایی مُرد

ولی قهوه ی غروب های دلگیر جمعه را

که نمی شود

تنهایی خورد!

 

"مریم نوابی نژاد"

حس خوبیه که

هیچ برفی را به یاد ندارم

هیچ برفی را به یاد ندارم

جز آن برفی که

رد پایت

بر آن نقش بست

برفی که هنوز سرمایش

عمق استخوان هایم را

می سوزاند ...


((محمد شیرین زاده))

در من کسی هنوز دنبال تو می گردد

در من کسی هنوز دنبال تو می گردد

دنبال رد سرانگشتانت

بر بی قراری گونه هایم

که مثل قرص نعناع

خنک و تند و بی پروا بود

و چشم هایت

که طعم عسل می داد

و عطر فروردین بود

این ها فقط تو بودی...

می ترسم..

به جستجوی کسی رفته ام که

نه از خـودم فرار کرده ام

نه از شما

به جستـجوی کسی رفته ام که

"مثل هیـچ کس نیست"

نگران نباشید یا با او

باز میگــردم

یا او

بازم میگــرداندم

تا مثل شما زندگــی کنم ...!

پاکشیدن مشکل است..

پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق

هر که را چون سرو این‌جا پای در گل ماند، ماند

صائب تبریزی

آرامش خود را

نگاه می کنم..

نـگاه مـی کـُنـــــم


همــــان جــا کـــــــــه نیستـی


میــــــان ِ مِهــی کــــــــه سحــــــرگـاه





"سیــروس نــــــوذری"

یا امام حسن عسکری