همچو موجم یک نفس آرام نیست
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل
دل اگر ازمن گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل
#رهی_معیری
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل
دل اگر ازمن گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل
#رهی_معیری
آن گاه که انتظارات پایان می یابد،
نرو
وفا، از اینجا آغاز می شود..؛
کیوان مهرگان
یادش بخیر پارسال
دغدغه مون مشارکت در کمپین
نه به خرید آجیل بود
شهروندان با احتکار و هجوم به سمت کالاها به شکلی خودانگیخته ،
بیاعتمادیشان را نسبت به دولتی که بر سرِ کار است نشان میدهند ...
+ایوان کلیما
+وخدا لعنت کند محتکرین را..
آموختهایم
خیلی خوب ویرانیها
تنگدستیها
دلتنگیها را
بشناسیم
و در آنها لباس نو بپوشیم.
همه کس خواست ما را فراموش کند.
به دست ما چاقویی برنده میدهند
و میگویند: امیدواریم امانتدار خوبی باشید
ما سکوت میکنیم
و چاقو را در جیب میگذاریم...
+احمدرضااحمدی
داود رقى از حضرت صادق علیه السلام نقل میکند آن حضرت فرمودند: از این دعا دست برندار و سه مرتبه در صبح و سه مرتبه در شب آن را بخوان.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ».
«خداوندا! من را در آن پوششى که از هر بلا و آفتى حفظ مى کند و هر کسى را که بخواهى در آن قرار مى دهى، قرار بده».الکافی، ج2، ص: 534
آیت الله بهجت(ره) می فرمود: برای حفظ انسان صبح و شام سه بار گفته شود «اللهم اجعلنی فی دِرعِک الحَصینه التی تجعل فیها من ترید» و ادامه دادند: این در روایت آمده و من سابقاً به برخی از افراد که در اصفهان هستند این سفارش را داشتم و او ملتزم به این ذکر شد و به من گفت: چهار هزار تومان من از بین رفت و من در آن روز این ذکر را نگفته بودم، البته چهار هزار تومان زمان قدیم.
میشود از عشق یک پروانه ساخت
به زیبایی پرزدن یک باغ بهار به ضربان دلها
میشود از عشق یک شعر سرود
با تبسم به وصال معبود
می شود از عشق یک رویا کشید وبه آن جلوه ی ایثار بخشید
الهه نشاطی
برگرد و به زندگی بیا
به روزهای خوب؛ به روزهای خوبی که در کنار هم می گذرد
به روزهای خوبی که در کنار هم قدم میزدیم و تمام آرزویمان این بود که راهمان تمام نشود
به آن روزها که دلخوشی را از چشم همدیگر می دیدیم
برگرد؛ برگرد به آن احساس سرشار، به آن باور دوست داشتن
برگرد، تا بازهم دست در دست هم، روزهای زندگی را قدم بزنیم
باهم همکلام شعرهای عاشقانه شویم
در انتظار توأم
در انتظار توأم و از آمدنت می نویسم
من بدون تو زندگی نمی کنم
برگرد
برگرد تنم دوباره با عشق تو تب کرد
بازم نبودنت حالمو بد کرد
برگرد
و آنچه را
که تجربه آسان نمی فروخت
از حادثه هدیه گرفتم...
+نصرت رحمانی