پنجره6
امروز هم گذشت وُ
نیامدی.
ناشُکر نیستم
فردا هم روزِ خداست!
"رضا کاظمی"
امروز هم گذشت وُ
نیامدی.
ناشُکر نیستم
فردا هم روزِ خداست!
"رضا کاظمی"
در زمستانی که بیهنگام آمده
بود
و ابرهایی که ناغافل،
تو
بهار را به پنجرهام هدیه کردی
و ماه مهربان را
به دستهایم.
حالا کجا ماندهای
دوباره بیایی کنار پنجرهام
بگویی: سلام،
بهار آوردهام، نمیخواهی؟!
" رضا کاظمی"
" فــردا آمــده اسـت و ایـسـتـاده اسـت
پــیــشِ رویِ مـــن
مـی پـرسـد چــه مـی خــواسـتـی؟
بـا عـصـا او را کــنـار مـی زنـم
هــمـچـنـان
چـشـم دوخـتـه بـه دوردســت
مُـــنــتــظـــــــر ... ! "
هر کجا محبت باشد، خدا هم هست...
هر چه روح به خدا نزدیکتر باشد،
آشفتگی اش کمتر است
زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره،
کمترین تکان را دارد...
خدا در قلب توست ...
بهار که بازمیگردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم میخواست باورکنم بهار هم یک انسان است
به این امید که بیاید وُ برایم اشکی بریزد
وقتی میبیند تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتی گلها و برگهای سبز هم دوباره بازنمیگردند
گلهای دیگری می آیند وُ برگهای سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره بازنمیگردد
و هیچ چیزی دوباره تکرار نمیشود
چرا که هر چیزی واقعی است.
"فرناندو پسوآ"