صدوده110
از گنج های بهشت به شمار می روند
پنهان داشتن کارخیر
صبر بر بلاها
نیکوکاری
اظهار نکردن مصیبت ها
"حضرت علی (ع)"
از گنج های بهشت به شمار می روند
پنهان داشتن کارخیر
صبر بر بلاها
نیکوکاری
اظهار نکردن مصیبت ها
"حضرت علی (ع)"
مدت هاست می خواهم بگویم:
دوستش دارم
اما . . .
شما که غریبه نیستید
رویش را ندارم
می خواهم بگویم:
عاشق چشمانت شده ام
اما
شرم می کنم
می ترسم بگویم بودنت حالم را خوب می کند
صدایت.. زیباترین آهنگ شب هایم می شود
می ترسم بگویم
او هم ماندنی نباشد
آدم ها را که می شناسی
تا بوی دوست داشتن به مشامشان می رسد
هنوز نیامده
هوای رفتن به سرشان می زند ...
تا یادم بیاید برای دلتنگ بودن
چه استعداد غم انگیزی دارم
بهانه ای ...
تا شعر تازه ای بنویسم
و بدانم برای زمستان امسال هم چیزی دارم ..
{ لیلا کردبچه}
من به عاشقان تو شباهتی ندارم ، بانوی من ..
اگر دیگری به تو ابر می دهد
من به تو باران می دهم
اگر دیگری فانوسی به دستت می دهد
من برایت ماه به زیر می کشم
اگر دیگری شاخه ای به تو می بخشد
من برایت درخت از خاک بیرون می آورم
اگر دیگری کشتی ارزانیت می دارد
من به تو سفری دریایی پیشکش می کنم ..
زمستان است و
باران می بارد
و من هنوز بعد سال ها زیراین باران ها وسردی زمستان می
نشینم
و به عشق تو فکر می کنم
آنقدر به تو فکر می کنم ...
که حتی کوچه ها هم به حالم میگریند و ...
میگویند : گریه نکن ،اوبالاخره میاید
برف این آواز ،
ذره ذره می نشیند بر بلند شاخه های پیکرم آرام
شاخساران درخت پیکرم از برف ،
میوه هایش برف ،
چون زمستان های دورِ کودکی ، دنیای من ، رویای من ، پر برف
من نمی دانم چه دستی گاهوارِ عشق ما را می تکاند
و نمی دانم که این ناقوس های مهر را در شب ،
کیست سوی بازوان و دستهایم می نوازد؟
کیست از اعماق تاریکی به سوی صبحگاه نور می آید؟
{ رضا براهنی }
وقتی می آمدی خواب باشی
بعد من در چشمهایت نگاه می کردم و خودم را می دیدم
می خواستم وقتی بیایی
هوا خوب باشد
شب اگر بود ماه داشته باشد
و روز اگر بود ، روزیش هم ، همراه خودش بود
و آفتابش ناز تابیده بود
وقتی می آمدی دلم می خواست
بهار شده باشد
یا پاییز یا زمستان یا ...
هر چی !
وقتی می آمدی
دلم میخواست
بیایی ...
"افشین صالحی"
عشــــقت شوخــــی
زیبایی بود که با قلــــــب من کردی
زیبــا بـــــود امّا شوخی بــــود
حالا تو بی تقصیری
تمام این تنهایی تاوان اشتباه خود من است