مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۵۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

درختان پرشکوفه بادام را دیگر فراموش کن..

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۳ ق.ظ

درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن
اهمیتی ندارد
در این روزگار
آنچه را که نمی توانی بازیابی به خاطر نیاور ..
موهایت را در آفتاب خشک کن
عطر دیرپای میوه ها را بر آن بزن
عشق من ، عشق من
فصل پاییز است ..


" ناظم حکمت "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۰۳
محمد 93

تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم..

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

تورا دوست دارم ،
بدون آنکه علتش رابدانم ...
محبتی که علت داشته باشد ،
یا احترام است یا ریا ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۹
محمد 93

تو به قول غزل از ماه کمی ماه تری..

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۷ ق.ظ

تو به قولِ غزل از ماه کمی ماه تری

تو از این شاعر بی قافیه آگاه تری

در شب چشم تو من خواب عجیبی دیدم

خواب دندان زدنِ سرخیِ سیبی دیدم

سرخی سیب نجیبی که مرا عاشق کرد

دلش از دستِ من و دستِ نچیدن دق کرد!

غزل از چشم شما روی دلم می بارد

یک نفر نیست که این فاصله را بردارد؟

همنفس، بیشتر از فاصله ها تنهاییم من و تو،

هر دو زمین خورده یک رویاییم

تن تو کوه تلنبار علایق شده است

سر این کوه پلنگی ست که عاشق شده است.

"شهراد میدری"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۷
محمد 93

من اینجا مسافرم..

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ق.ظ

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند

و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند.

اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.

جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...


زاهد گفت: مال تو کجاست؟

جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.

زاهد گفت: من هم در این دنیا مسافرم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۳
محمد 93

بازی با خاطرات

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

http://www.irannaz.com/images/2014/09/Memories-of-the-thumb-to-the-Gallery-irannaz-com-7.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۱
محمد 93

من خودم هستم..

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۹ ق.ظ

فلسفه ام این است:

من خودم هستم

و هرکاری که مرا شاد کند

و به دیگران ضرری نرساند

انجام می دهم..

"آنتونی هاپکینز"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۹
محمد 93

یک نفر دارد،هوای پرکشیدن در دلت..

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ

یک نفر اینجا دلش تنگ است ، باور می کنی؟!
یک گذر بر قلب او ، یکبار دیگر می کنی؟!

یک نفر دارد ، هوای پر کشیدن ، در دلت
یک سفر ، شهباز من ، با این کبوتر می کنی؟!

ماه من ، چشمان زیبایت ، مرا دیوانه کرد !
با من دیوانه ، ای زیبای من ، سر می کنی؟

گل بده در باغ دل ، تا جان دهم در پای تو !؟
گل بده ، کاشانه ی دل را ، معطر می کنی؟!

ساعتی پیشم نشین ، من خسته ام از زندگی
خستگی را از تنم ، با بوسه ای در می کنی؟

گوش من لج می کند ، وقتیکه حرف از رفتن است !
صحبت رفتن ، تو با این آدم کر می کنی؟

هاله جعفری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۶
محمد 93

تجربه

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ق.ظ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۲
محمد 93

سرنوشت گاهی خودش رقم می خورد..

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ

درختها میمیرند؛
عده ای عصا می شوند و دستی را می گیرند ؛
عده ای تبر می شوند بر نسل خویش ؛
عده ای چوب کبریت می شوند برای سوزاندن تبار خود
و.......
عده ای تخته سیاه میشوند برای تعلیم اندیشه ها .
سرنوشت گاهی خودش رقم میخورد ......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۰
محمد 93

خدایا:دستم را بگیر

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ق.ظ

خدایا:

دستم
را بگیر

ولی نه...

مگر نه اینکه تو خدایی؟

دست برای انسانهاست که مادی هستند...

تو قلبم را بگیر تا در دستانت آرامش یابم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۴
محمد 93