دیوار دلم....

دیوار دلم

پر شده از خاطراتی که

قاب گرفته ام

برای روز مبادا

یاقاضی الحاجات

آه از دست باران های موقت

دیشب

باران به خانه ما آمد

چه زیبا بود

صبح که از خواب برخواستم

باران رفته بود

آه از دست باران های موقت.

خلیل_شیخیانی

مثل سربازی که..

نه امیدی برای برگشتن

نه توانی برای جنگیدن ...

مثل سربازی ام که معشوقش

در صف دشمن مقابل بود ...

حسرت تلخ رها کردن

حسرت تلخِ رهاکردن ورفتن،مرگ است

غربــت پر زدن چــلچـــله را می فهمم

فرق دارد غـم آن کس که نخواهد برود

دور تا مــی شوم این مساله را می فهمم


علی_توکلی

خواستی آتش به جان من زنی این بار هم

خواستی آتش به جان من زنی این بار هم

شعله ی آتش فشانت را به دوشت ریختی..


علی_نیاکوئی_لنگرودی

ما به رنگ های گرم مدیونیم

گاهی

چراغ قرمز یک چهارراه

می تواند

خیابانی را گرم کند

غروبی را

شهری را

گاهی

ماتیک نارنجی زنی که گذشت

زمستانی را از یاد عابران می برد

چندان که دستهایشان را از جیبهایشان در می آورند

چندان که یقه های بالا کشیده ی پالتوهایشان را پایین

ما

به رنگهای گرم مدیونیم

و من

مردی میشناسم که زندگی دوباره اش را

مدیون لاک صورتی زنیست


رویا شاه حسین زاده

تکیه کلامش بود

دیر فهمیدم ..

خیلی دیر ..

" عزیزم " ...

" گلم " ...

"عشقم "....

تکیه کلامش بود .........!

با هرکسی درددل نکن

باران به صدای تو شباهت دارد

باران به صدای تو شباهت دارد
این چتر به دستانِ تو عادت دارد
در نم نمِ کوچه باغ های شیراز
با تو دلِ تنگم سرِ صحبت دارد

ویدا_وکیلی