در جلسه ی امتحان عشق
من ماندم و یک برگه ی سفید!
و یک دنیا حرف ناگفتنی...
و یک بغل تنهایی و دلتنگی.
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود.
در این سکوت بغض آلود
قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی میکند!
و برگه ی سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش میکشد...
عشق تو نوشتنی نیست بانو
در برگه ام، کنار آن قطره
یک قلب کوچک میکشم
وقت تمام است!
برگه ها بالا...