روزی یک تکه سنگ می شوم

این پارک پارکینگ می شود

این درخت ،تیر برق

این زمین چمن ، آسفالت

و من که امروز به اصطلاح شاعرم

روزی یک تکه سنگ می شوم

با لوح یادبودی بر سینه

درست،وسط همین میدان

اکبر اکسیر

اگر برای ساختن زندگی ای که دوست دارید وقت نگذارید

وقتی دستمان به آسمان برسد

وقتی دستمان به آسمان برسد

وقتی که بر آن بلندیِ بنفش بنشینیم

دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید

می‌نشینیم برای خودمان قصه می‌گوئیـــــــــــــــــم

تا کبوترانِ کوهـــــــــــــــی از دامنه‌ی رویاها به لانه برگردند ... ////

سید علی صاحی

اینقدر سکوت نکن..زمزمه کن..

اینقدر سکوت نکن …

زمزمه کن

گاهی ، قدم بزن در کوچه های زندگی …

و گاهی آرام پرواز کن …

این آبی بیکران مال تو نباشد …

مال کیست ؟؟

من با چشمان تو..

من با چشمان تو

اندوه آزادیِ هزار پرنده ی بی راه را

گریسته بودم

و تو

نمی دانستی...



"سیدعلی صالحی"

حال خوبی ست خدا را دیدن

حال خوبی ست

کمی ، مشق محبت کردن

بذر امید به دل پاشیدن

آشتی کردن با فطرت پاک

تا بدانند خدا ، ازآن همه ست

و به هر لحظه

به هر جا و

به هر حال ،

حال خوبی ست

"خدا "را دیدن...

برای دیدن چشم هایم را می بندم

برای دیدن

چشم هایم را می بندم

بعد

تو را می نویسم

با دست خیالی

که می تواند

ماه را از برکه بردارد

و تو را

از آن همه دور

در آغوش شعر من بنشاند

قرار نیست من طوری زندگی کنم

قـرار نـیـسـت مـن طـوری زنـدگی کـنـم کـه دنـیـا دوسـت داره ،

خـب طـبـعـا قـرارهـم نـیـست دنـیـا هـمـونطـوری بـچـرخـه کـه مـن دوسـتــــــ دارم

"جـروم دیـویـد سـالـیـنجـر"

کودک شو بهانه ام را بگیر

کودک شو

بهانه ام را بگیر

قول می دهم

شیرین ترین آب نبات چوبی باشم

چه اجباریست دوست داشتن من..

حـــــرف می زنـــی امـا تلــخ

محـــبت می کـــنی امــا ســــرد!

چــه اجــباری اســت

دوست داشـــتن من ؟؟!! .