به زیبایی زندگی رسیدم

به زیبایی زندگی رسیدم

دستی برای گرفتنش نداشتم

چه میشد

دست های مرا

مرا می گرفتی

تا در برابر این همه زیبایی ناتوان نمی شدم

یاد تو با من است

از گندم‌زارها که می‌گذرم

دست‌ام به خوشه‌هاست

دلم با تو

از خیابان که می‌گذرم

یاد تو با من است

چشم‌ام به چراغ راهنما

راه که می‌روم با منی

کندتر از من قدم برمی‌داری

زودتر از من

به خانه می رسی ...

جاده ها اگر..

جاده‌ها

جایی اگر برای رفتن داشتند

غربت

با پوشیدن کفش‌هایت

آغاز نمی‌شد



لیلا کردبچه

دوستی در اندرون خودخدمتی پیوسته است

دوستی در اندرون،خودخدمتی پیوسته است

هیچ خدمت

جز محبت

در جهان

پیوست

نیست...


"مولانا"

غروب های جمعه

ﻏﺮﻭﺏ ﻫﺎﯼ جمعه

ﭼﯿﺰﯼ

ﺷﺒﯿﻪ

ﮔﯿﺲ ﻫﺎﯼ

ﻧﺎﺑﺎﻓﺘﻪ ﯼِ ﺗﻮﺳﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭِ ﻣﻦ . . . !

مردن برای یک دوست سخت نیست

مردن براى یک دوست سخت نیست

مشکل پیدا کردن کسى است که

ارزش دوستى و مردن داشته باشد

مارک_تواین

نان گران است..

هوا خوب است

ﻫﻮﺍ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ

ﺑﯿﺎ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﮐﻤﯽ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻧﯿﻢ

ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﺯﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﻤﺖ ﺑﻪ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ

من تو را ناشیانه می نویسم

من تو را ...

ناشیانه می نویسم

مردمان با خواندنت

شاعر می شوند !

دوباره موی تو ..

بیا که هر دو به نوعی،

به شانه محتاجیم

دوباره موی تو و

حال من پریشان است...!


((جواد منفرد)