گرمرا ترک کنی من زغمت می سوزم..
يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۳ ق.ظ
"شهریار"
"شهریار"
صد قصه ی عشق بودی و می خواندمت مدام
رفتی و ماند ، قصه صد عشق ، ناتمام
روزی اگر به چشم تو بینند ، این جهان
دیگر به سینه ای نشود ، کینه ای نهان .
" شهریار
از یــاد تــو بر نداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گــر حال مرا حبیب پــرسد گویید :
بیمـار غمت را نفسی هست هنوز
" استاد شهریار "