صدوبیست وشش126
يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۳۳ ب.ظ
مگر دل تو گرفته؟ بغض ته صدای تو می گیرد؟
که چشمهای تو سگ دارد... که چشمهای تو می گیرد...
دل گرفته ی من رشت است، دل برشته ی من اهواز
که بر زمین تو می سوزد، که در هوای تو می گیرد..
تمام دار و ندار من، همین دل سگی است، آن هم
فقط به پای تو می خوابد، فقط برای تو می گیرد..
مرا که گم شده ام در مه، مرا که دور شدم از تو
نه چشم های تو می بیند، نه کفشهای تو می گیرد...
شهرام میرزایی