حادثه گام های تو بود..

حادثه

گام های تو بود

که دستهایم برای آمدنش

“قد کشیدند”

صبح آمد..

صبح آمد�

دفتراین زندگی رابازکن,�

زیستن راباسلام تازه ای آغازکن�

,روشن وشفاف باش�

وبی تخلف همچوروز,�

با نوای مهربانی عاشقی راسازکن,�

بامحبت آشتی کن همزبانی پیشه ساز,�

قلب خودراباصفای همدلی دمسازکن,�

گل بخندوگل شنودرگلشن این بوستان,�

غنچه های لحظه هارابانوازش نازکن,�

روزتازه,فکرتازه,راه تازه پیش گیر,�

عاشقی راباکلام تازه ای آوازکن

,بگذرازامواج منفی همچوطوفان خزر,

سمت وسوی ساحل آرام دل پروازکن

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

گر اژدهاست بر ره...عشق است چون زمرد
از برق این زمرد... هین رفع اژدها کن.....
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد..که عزم سوی ما کن!

اول که مرا عشق نگارم بربود

اول که مرا عشق نگارم بربود

همسایهٔ من ز نالهٔ من نغنود

واکنون کم شد ناله چو دردم بفزود

آتش چو همه گرفت کم گردد دود

عشق یکسان ناز درویش و توانگر میکشد..

آن عشق که در پرده بماند

آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد

عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ ..

در این خاک ،در این مزرعه پاک

دلم شاعر دلم عاشق

دلم شاعـــر دلم عاشـــق دلم رسوای عالـــم شد

... دلش سنگ و دلش سنگ و دلش از سنـــگ بدتر شد...

هرشب چشم هایم را می بندم..

هر شب

چشمهایم را می بندم

دستهایم را باز می کنم

و حضور ناگهانی ات را آرزو می کنم...

آدم عاشق که باشد

به غول چراغ جادو هم

ایمان می آورد!

عشق اگر خط موازی نیست،چیست؟

عشــق اگــر خـط مــوازی نیسـت،چیسـت؟

یـ ـا کتـاب جملــه ســازی نیســت،چیسـت؟!

عشـق اگــر مبنــای خلــق آدم اســت

پـس چــرا ایـن گـونـه گنــگ و مبهــم اسـت؟

پـس چــرا خـط مـوازی مـی شـود!!!

از چـه رو هــر عشـق،بــازی مـی شــود؟!