ناگهان دیدم سرم آتش گرفت

ناگهان دیدم سرم آتش گرفت

سوختم خاکسترم آتش گرفت

چشم وا کردم سکوتم آب شد

چشم بستم بسترم آتش گرفت

در زدم کس این قفس را وا نکرد

پر زدم بال و پرم آتش گرفت

از سرم خواب زمستانی پرید

آب در چشم تَرم آتش گرفت

حرفی از نام تو آمد بر زبان

دستهایم دفترم آتش گرفت

قیصر امین پور

بگذار در خیال تو باشم..

این روزها

که جرأت دیوانگی کم است

بگذار باز هم به تو برگردم

بگذار دست کم

گاهی تو را به خواب ببینم

بگذار در خیال تو باشم

بگذار...

بگذریم

این روزها

خیلی برای گریه دلم تنگ است...

قیصر امین پور

+روحت شاد استاد عزیز آقای قیصر امین پور.

امیدوارم که روحتان قرین آرامش باشد....اللهم صل علی محمد وآل محمد

همیشه برای آنها که رفتند هدیه بفرستید صلواتی.....

سه شنبه

سه شنبه؛

چرا تلخ و بی حوصله؟

سه شنبه؛

چرا این همه فاصله؟

سه شنبه؛

چه سنگین! چه سرسخت، فرسخ به فرسخ!

سه شنبه؛

خدا کوه را آفرید.

"قیصرامین پور"

+سه شنبه بارانی تان بخیر وشادی انشاالله

تنها همین یک بار تکرار میشدی..تکرار

امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک

در «تو»

خلاصه کردم:

ای کاش می شد

یک بار

تنها همین

یک بار

تکرار می شدی!

تکرار...

از: قیصر امین پور

 

 

ازنوشکفت نرگس چشم انتظاری ام..

از نو شکفت نرگس چشم انتظاری‌ام
گل کرد خارخار شب بی‌قراری‌ام

تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو
دیدم هزار چشم در آیینه کاری‌ام

گر من به شوق دیدنت از خویش می‌روم
از خویش می‌روم که تو با خود بیاری‌ام

بود و نبود من همه از دست رفته است
باری مگر تو دست بر آری به یاری‌ام

کاری به کار غیر ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری‌ام

تا ساحل قرار تو چون موج بی‌قرار
با رود رو به سوی تو دارم که جاری‌ام

با ناخنم به سنگ نوشتم: بیا بیا
زان پیشتر که پاک شود یادگاری‌ام

"قیصرامین پور"

گاهی نگاهم..

گاهی نگاهم در تمام روز
با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی می کند
گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین هوایی می کند ..
" قیصر امین پور"

حتی اگر نباشی..

حتی اگر نباشی .. می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان
سراب را ..


" قیصر امین پور "

آیینه ها دچار فراموشی اند..

آیینه‌ها دچار فراموشی‌اند
و نام تو
ورد زبان کوچه‌ی خاموشی
امشب
تکلیف پنجره
بی‌چشم‌های باز تو روشن نیست !

قیصرامین پور"