مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی کاشانی» ثبت شده است

آنقدر در زمین لطافت هست

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ب.ظ

آنقدر در زمین لطافت هست

که به آن روز و شب رکوع کنی

خشم را بسپری به آب روان

با کمی مهر سّد جو کنی

بروی با بهانه ای زیبا

ناگهان عشق را شروع کنی

آنقدر شعر خوب و زیبا هست

که بخواهی به آن رجوع کنی

آسمان حدّ همطرازی تُست

گر به زیر آیی و خضوع کنی

شب یلدا بدون پایان نیست

می توانی از آن طلوع کنی

مجتبی کاشانی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۸
محمد 93

عشق را وارد کلام کنیم

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ

عشق را وارد کلام کنیم

تا به هر عابری سلام کنیم و به هر چهره ای تبسم داشت

ما به آن چهره احترام کنیم

هرکجا اهل مهر پیدا شد ما در اطرافش ازدحام کنیم...

«سالکا» این مجال اندک را نکند صرف انتقام کنیم

در عمل باید عشق ورزیدن

گفتگو را بیا تمام کنیم

عابری شاید عاشقی باشد

پس به هر عابری سلام کنیم.

مجتبی کاشانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۸
محمد 93

ای عشق مرداب دل مرا تو دریا کردی..

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ

این ساحل خسته را تو پیدا کردی

این موج نشسته را تو برپا کردی

من خامُش و خسته خفته بودم

ای عشق مرداب دل مرا تو دریا کردی


"مجتبی کاشانی"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۵
محمد 93

آدمیزاددرختی ست که باید خود را بالابکشد..

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۷ ق.ظ

گاه می اندیشم 

که چه دنیای بزرگی داریم 

و چه تصویر به هم ریخته ای ساخته ایم از دنیا

در چه زندان عبوسی محبوس شدیم 

چه غریبیم در آبادی خویش

و چه سرگردان در شادی و ناشادی خویش

آدمیزاده درختی ست که باید خود را بالا بکشد

ببرد ریشه خود را تا آب

بی امان سبز شود ، سایه دهد...

"مجتبی کاشانی"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۷
محمد 93