چه شاعرانه است

چه شاعرانه است

فریادشان زیر پاهایمان!

برگ هایی که روزی برای آرامش

به سکوتشان پناه میبریم...

پاییز آمدست که خود ببارمت...

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت

پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت"

بر باد می دهــم همـه ی بــود خویش را

یعنی تو را به دست خودت می سپارمت

باران بشو ، ببار بــه کاغذ ،سخن بگــو

وقتی که در میان خودم می فشارمت

پایان تو رسیده گل کاغذی من

حتی اگر خاک شوم تا بکارمت

اصرار می کنـــی کـــه مرا زود تر بگو

گاهی چنان سریع که جا می گذارمت

پاییز من ، عزیـــز غــم انگیز برگریـــز

یک روز می رسم و تو را می بهارمت!!!

سید مهدی موسوی

پاییزتان مبارک

پاییز زیبا و عروس فصل هاست
برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست
خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست
هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل فصل قصه هاست

پاییز را به هیچ می انگارد

پاییز را
به هیچ می‌انگارد
دستی که دست‌های ترا دارد.

"سیدعلی میرافضلی"

پاییز مهری دارد که بر دل هر خیابان می نشیند..

نه بهــار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستـان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی

اندازه پاییز به مذاق خیابان ها خوش نیامد
پاییز، مهری دارد که بر دل هر خیابان مینشیند...

وقتی از کوچه کوچ می کردی..

وقتی از کوچه کوچ می کردی

بوی پاییز در هوا پیچید..

ایلی از خنده های شیرینت

در نگاه بهاریم کوچید..

وقتی از پیچ کوچه پیچیدی

دل من بهار را گم کرد..

توی پس کوچه های تنهایی

دل من قرار را گم کرد..

پنجره پنجاه وپنج

آه پاییز آمد
چه شتابان آمد
چه فراوان آمد
شاخه گل که شکست
بوی باران آمد

پنجره51

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تـازه مــرا آشنا کند
پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچـــه جا کند
او قول داده است که امسال از سفر
روزهای تازه بیــارد ، خـدا کند
او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قـول داده است بـه قــولش وفا کند

پنجره49

زندگی زیباتر می شود به شرطی که

یادمان نرود به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز

برای یکدیگر آرزوهای خوب داشته باشیم....