مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

من با زبان شاعری حرف می زنم..

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

ساعت دو شب است که با چشم بی‌رمق
چیزی نشسته‌ام بنویسم بر این ورق

چیزی که سال‌هاست تو آن را نگفته‌ای
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق

هر وقت حرف می‌زدی و سرخ می‌شدی
هر وقت می‌نشست به پیشانی‌ات عرق

من با زبان شاعری‌ام حرف می‌زنم
با این ردیف و قافیه‌های اجق وجق

این بار از زبان غزل کاش بشنوی
دیگر دلم به این همه غم نیست مستحق

من رفتنی شدم، تو زبان باز کرده‌ای!‌
آن هم فقط همین‌که: "برو، در پناه حق "

از : زنده یاد نجمه زارع

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۹
محمد 93

نجمه زارع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی