دلتنگ یعنی دائما چشمت به در باشد
شاید از آنکه دوستش داری خبر باشد
تنهاییت را با خودت قسمت کنی، یعنی
دردت میان شعرهایت مستتر باشد
به هم اتاقی ات بگویی دردهایت را
از بخت بد آن هم اتاقی نیز کر باشد!
در جمع باشی حس کنی تنهای تنهایی
دلتنگی ات از هر زمانی بیشتر باشد
زیباترین بازیچه ی دنیای او باشی
سهمت ز دنیایش ولیکن مختصر باشد
دلتنگ یعنی ناگهان جایی ببینی اش
دستش میان دست یک مرد دگر باشد
«محمد نجفی»