عاشق گشته ام..

بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ

باورم ناید که #عاشق گشته ام

گوهری دارم ولی آنرا را ز بیم

در دل مرداب ها بنهفته ام

آه… آری… این منم… اما چه سود

«او» که در من بود دیگر نیست، نیست




#فروغ_فرخزاد

بعضی آدمها

یک جنگل مداد حرف داشتم..

آنقدر که دنیا را ریاضی می بینی

محاسبه بلد نیستم

بگو چقدر می ارزد

شکوفه ای که رو به تنهایی این اتاق

تبسم کرده؟

چقدر ضرب و تقسیم لازم است

تا بشود شر فاصله ها را

از روی زمین کم کرد؟

بگو هر صد کیلومتر چقدر می سوزاند

پرنده ای که

راه لانه اش را گم کرده؟

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر ...

به تو فکر می کنم

به تو فکر می کنم

و می دانم

فرصت اندک است

برای "دوست داشتنت"

به تو فکر می کنم

هر لحظه، هر روز

در خیابان، در اتاق،

کنار میز صبحانه، روی تختم

و روز به روز پیرتر می شوم

بدون آنکه بفهمم

بدون آنکه بدانی

چقدر اندیشیدن به تو شیرین است

حتی زمانی که جلو جوخه ی آتش ایستاده باشم

فکرت آدم را

از دنیا

از زندگی

از مردن غافل می کند.

 

"مجتبی رمضانی"

پس از یک شب بارانی

گاهی نگاهت آنقدر نافذ است

گاهی نگاهت

آنقدر نافذ است

که خودم را نه

دیوار پشت سرم را

در چشمت می بینم.

"افشین یداللهی"

وقتی یکیو دوست داری

وقتی یکیـو دوس داری...

ناخودآگاه...

از بقیه آدمایی کـه...

دورتن فاصله میگیـری...

آخرش یه جایی...

به خودت میایی میبینی...

نه اون آدما واست موندن،

نه اون یه نـفر...

رفاقت مثل آدم برفی میمونه

مرد آنست که

مرد آنست که در عشق صداقت دارد

در رهِ منزلِ لیلاش، شهامت دارد

مرد آنست که در قهر وُ جدایی حتّی

از عزیزش همه جا قصدِ حمایت دارد

مرد آنست که وقتی دلِ او درگیر است

در نه گفتن به هوس، دستِ صراحت دارد

مرد آنست که وقتی گُلِ او غمگین است

در به رقص آورِیَش، سازِ درایت دارد

مرد آنست که حتّی جسدِ بی جانش

با رقیبان سرِ معشوق، رقابت دارد!

"ای که از کوچه معشوقه ما میگذری"

چشم درویش بکن! عشق، قداست دارد.

ای جانم