تنهایی و پاییز

مثل گنجشک ها دوست دارمت

مثل گنجشکها دوست دارمت...

مثل گنجشک هایی

که میدانند پای کدام پنجره ای ،

نزدیک کدام درخت...

مثل گنجشک ها بغض میکنم وقتی پنجره را می بندی

میمانم پشت شیشه ، زیر برف و یخ میزنم از شب!

من گنجشکم!

مثل گنجشک ها دوست دارمت....

دانه بریزی

یا نریزی...

من بی تو هیچم

خدایا

منم هایم را نبین

خودت میدانی

اِلـــهـی و ربّـی مـَـن لـی غیــرُک

من_بی_تو_هیچم

هیچی بدتر از این نیست

تمام شعرهای جهان

تمام شعرهای جهان،

لب های قرمز زنان را سروده اند...

راستش را بخواهی

امروز، پیراهن قرمز یقه هفتی خریده ام

کارناوال جنگ براه خواهد افتاد!

و من،

می یابم ات.

 

"لیلا رنجبران"

(از دفتر این شعرها مجوز انتشار ندارند)

عاشق شدن

سال ها بعد

قهرمان فیلم کسی نیست

که شهر را از دست هیولای غول پیکر نجات دهد

به تنهایی

از عجیب ترین زندان ها فرار کند

و یا یک تنه

ارتشی را حریف باشد...

سال ها بعد

قهرمان قصه کسی است

که جرات می کند

و میان "آدم ها"

عاشق می شود...!

نادر ابراهیمی

ساعتی میزان آنی

هزار بار پیاده طواف کعبه کنی

امروز روز دیگریست قدری شادی

گاهی تغییر بی معنی ترین واژه ی دنیاست

از اول هر چه باشد تا آخر هم همان میماند!

گاهى"تغییر"بى معنى ترین واژه ى دنیاست...

اکثرِ آدمهایى که میگویند عوض میشوم نه تنها عوض نمیشوند

بلکه همانى هم که بودند را یادشان میرود!

درست مثلِ لباسى که فروشنده غالبمان کرده و

سالهاست قرار است در تنمان

"جا باز کند"،

اما هر روز بیشتر خفه مان میکند!