تو در تمام زبان ها
تو
در تمامِ زبانها
ترجمهی لبخندی،
هرکجای جهان که تو را بخوانند
گُل از گُلِشان میشکفد.
"رضاکاظمی"
تو
در تمامِ زبانها
ترجمهی لبخندی،
هرکجای جهان که تو را بخوانند
گُل از گُلِشان میشکفد.
"رضاکاظمی"
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیاب
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
"حافظ"
تا کی رم آهوها را در چشمت ببینم و
آه بکشم ؟
عشق جرات میخواهد عزیزم ...
میروم پلنگی دست و پا کنم !
"جلیل صفربیگی"
پیچ و تاب تند جاده ها را دوست دارم
وقتی عبور از این پیچ و تاب
در اتوبوسی کنار تو
ناخواسته
ما را به آغوش هم می کشاند.
"احسان نصری"
خورشید بالا آمده است
در رختخواب میچرخم
موبایل و مداد و مسکنها پایین میریزند
کمرم دو تکه شده است .
لوکوموتیورانی هستم
بارم سنگ آهن
از روی خودم رد شدهام
"سارامحمدی اردهالی"
در حالی که بینی کوچک سرخاش را بالا میکشد
با چشمان آبی غمناک
هوای آغوش تو را دارد
"ناظم حکمت"
دنیای جالبی است
معشوقهها
نیامده در فکر رفتناند
و عاشقان
نبسته به فکر به هم زدن !
" سیدعلی میرافضلی "
پس هر قانون
اتهامی که به ما بخشیدند
حق بیباوری ما بود
آه ...
جرم سنگینی بود
که صبورانه تحمل کردیم
"نصرت رحمانی"
می توانم بود بی تو ، تاب تنهاییم هست
امتحان صبر خود کردم ، شکیباییم هست
سوی تو گویم نخواهم آمد اما ، می شنو
ایستاده بر در دل ، صد تقاضاییم هست ..
" وحشی بافقی "