مال منی..
«مال منی، مال منی، مال من»
حیف که در ثانیهای محو شد
آن «سند ملکیِ اقبال» من
"ارشامه تافته"
ناگهان
بین من و تو
آنقدر فاصله افتاد
که نامش را میتوانی سفر بگذاری
"منیره حسینی"
بیهوده برایت شعر میگفتم
بیهوده برایت دامن گلدار میخریدم
بیهوده ...
مثل آینه
نگاه میکردی
مثل صندلی؛ میایستادی
و مثل میز ...
همان بهتر که گریختم
تو جزو اشیا شده بودی .
"رسول یونان"
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق
قایقی در طلب موج به دریا پیوست
باید از مرگ نترسید ،اگر باید عشق
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد ،شاید عشق
شمع افروخت و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق
پیله ی عشق من ابریشم تنهایی شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی آید عشق
" فاضل نظری "
او رفت و با خود برد یادم را
من ماندهام با بی کسی هایم
خوب دستِ کم گلدان عطری هست
قربان دست اطلسی هایم ...
" علیرضا آذر "
به همین سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک میگوید
دل
دیگر
در جای خود نیست
به همین سادگی !
"حسین منزوی"
دیوارهای تنهاییام را
بلندتر کردم !
دیگر تنهایی هیچکس نمیتواند
از آن بالا برود !
"نسترن وثوقی"
اوقانم گه مرغی که میشود
ناگهان غیبم میزند
مثل کسی که برود سر کوچه
سیگار بخرد و
باز نگردد
"عباس صفاری"
ساعت دیدار
بهوقت قرارهای عاشقانه بود .
دیر رسیدی !
هیچ عاشقی ساعتَش را
بهوقت گرینویچ تنظیم نمیکند !
"رضاکاظمی"