مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۵۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

با نگاه تو..

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۳ ق.ظ
بگذار همه ی زندگی ام گره ی کور بخورد

دستهای “تــــــــــو” که باشد ملالی نیست…

با نگاه “تـــــــــــو

گره از همه چیز باز میشود

حتی از دل گره خورده من!

+اولین روز شهریوری تان به شادی..
آخرین ماه تابستانی تان گرم و زیبا

.ماهی که کم کم از این گرمای نفس گیر راحت شدن..:))
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۴۳
محمد 93

روزگار،ای بی مروت فتنه ی ایمان ستان

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ق.ظ

آسمانم را گرفتی، سایبانم را مگیر
بال‌هایم را شکستی، آشیانم را مگیر

نامی از من بر زبان جاری مکن، بگذار تا
مدتی هم در خودم باشم، نشانم را مگیر

طعنه‌های آشکارِ لحظه‌های شک و خشم
گریه‌ی پنهانی و سوز نهانم را مگیر

وقت « نه » گفتن به نامردم، دهانم را مبند
لحظه‌ی آتش به پا کردن زبانم را مگیر

راحتم از بیم دشمن، فارغم از خیر دوست
دوستانم را رها کن، دشمنانم را مگیر

روزگار! ای بی‌مروت فتنه‌ی ایمان سِتان
هرچه می‌خواهی بگیر، اما امانم را مگیر


"سهیل محمودی "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۴۲
محمد 93

بی تو می رفتم،می رفتم

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۹ ق.ظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۹
محمد 93

من تعبیرواقعیت ندانم..

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ق.ظ

روزی خلیفه بهلول را احضار کرد که:خوابی دیده ام و میخواهم تعبیرش کنی

بهلول گفت:چیست؟

خلیفه گفت:خواب دیدم به جانور وحشتناکی تبدیل شده ام و نعره زنان به اطراف خود هجوم میبرم

و آنچه از خرد و کلان در سر راه خود میبینم در هم شکسته و می بلعم.حالا بگو تعبیرش چیست؟

بهلول گفت:من تعبیر واقعیت ندانم فقط خواب تعبیر میکنم!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۶
محمد 93

مهربانی را بیاموزیم..

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۵ ق.ظ

مهربانی را بیاموزیم
فرصت آیینه ها در پشت در مانده است
روشنی را می شود در خانه مهمان کرد می شود در عصر آهن آشناتر شد
سایبان از بید مجنون روشنی از عشق
می شود جشنی فراهم کرد می شود در معنی یک گل شناور شد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۵
محمد 93