مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۵۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

شبیه عکست..

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۱
محمد 93

از نظر انسان ها.

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۸ ق.ظ

از نظر انسان ها ،

سگ ها حیواناتی با وفا و مفید هستند .

ولی از نظر گرگ ها ،

سگ ها گرگ هایی بودند که تن به بردگی دادند

تا در رفاه و آسایش زندگی کنند .

"چگوارا"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۸
محمد 93

کاش در شعر من ای مایه عمر

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ

کاش بر ساحل رودی خاموش

عطر مرموز گیاهی بودم

چو بر آنجا گذرت می افتاد

به سرا پای تو لب می سودم

کاش چون نای شبان می خواندم

بنوای دل دیوانه تو

خفته بر هودج

مواج نسیم

میگذشتم ز در خانه تو

کاش چون پرتو خورشید بهار

سحر از پنجره می تابیدم

از پس پرده لرزان حریر

رنگ چشمان ترا میدیدم

کاش در بزم فروزنده تو

خنده جام شرابی بودم

کاش در نیمه شبی درد آلود

سستی و مستی خوابی بودم

کاش چون آینه روشن میشد

دلم ازنقش تو و خنده تو

صبحگاهان به تنم می لغزید

گرمی دست نوازنده تو

کاش چون برگ خزان رقص مرا

نیمه شب ماه تماشا میکرد

در دل باغچه خانه تو

شور من ...ولوله برپا میکرد

کاش چون یاد دل انگیز زنی

می خزیدم به دلت پر تشویش

ناگهان چشم ترا میدیدم

خیره بر جلوه

زیبایی خویش

کاش در بستر تنهایی تو

پیکرم شمع گنه می افروخت

ریشه زهد و تو حسرت من

زین گنه کاری شیرین می سوخت

کاش از شاخه سر سبز حیات

گل اندوه مرا میچیدی

کاش در شعر من ای مایه عمر

شعله راز مرا میدیدی

فروغ فرخزاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۵
محمد 93

خود را به خدا بسپار وقتی که..

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ

خود را به خدا بسپار وقتی که دلت تنگ است

وقتی که صداقتها آلوده به صد رنگ است ...

خود را به خدا بسپار چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او چون دور ز نیرنگ است ...

خود را به خدا بسپار آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد از تو طلب یاری ...

خود را به خدا بسپار همراه سراسر اوست
دیگر تو چه می خواهی بهر طلبت از دوست ...

خود را به خدا بسپار آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها بی تابی و حیرانی ...

خود را بخدا بسپار چون اوست نوازشگر
چون ناز تو می خواهد او را ز درون بنگر ...

خود را به خدا بسپار وقتی که تن ات سرد است
وقتی که دل از دنیا آمیخته درد است ...

خود را به خدا بسپار داروی دلت با اوست
سردی ز تنت شوید گرمای وجودت اوست ...

خود را به خدا بسپار آن لحظه که می خندی
آن لحظه که راه دل بر مرثیه می بندی ...

خود را به خدا بسپار چون چشمه خوشرویی است
لبخند به هر رویی از اوست که بر رویی است ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۱
محمد 93

تحول در تاریخ

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۴ ق.ظ

اگر انسان ها که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند،

از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند،

دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.

[ سید مرتضی آوینی ]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۴
محمد 93

پشتم را خالی می کنی..

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ

پشتم را خالی می کنی..

می میرم..

نمی افتم..

"سیدمحمدمرکبیان"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۵
محمد 93

برای کسانی که دوست داشتن را می فهمند..

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۳ ق.ظ

برای کسانی که؛

دوست داشتن را می فهمند؛

خداوند به آسانی؛

استشمام بوی گل است


خداوندا

از پاداش، معافم کن

از بخشش، نا امیدم کن

از بهشت، مایوسم کن

تا هرچه می کنم به سودای انعام تو نباشد . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۳
محمد 93

قلب ما آدما مثل یه کلبه قدیمیه

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۸ ق.ظ

قلب ما آدما مثل یه کلبه قدیمیه

گرم و دنج...

هروقت مسافری به ما سر میزنه

کلبه رو واسش چراغونی میکنیم٬

بهش عادت میکنیم و دل میبندیم

و اینو از یاد میبریم که:

مسافر برای رفتن به کلبه ما اومده...

_____.._______.________..___________

هر روز سپاسگزارم برای:

شب هایی که به صبح می رسند،

دوستانی که بخشی از خانواده می شوند

رویاهایی که تحقق می یابند و

علاقه هایی که به عشق تبدیل می شوند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۸
محمد 93

نصیحت

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۵ ق.ظ

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۵
محمد 93

فکر را پر بدهید..

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۵ ق.ظ

نیما یوشیج چه زیبا گفت :

"فکر را پر بدهید"

و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر

"فکر باید بپرد"

برسد تا سر کوه تردید

و ببیند که میان افق باورها

کفر و ایمان چه به هم نزدیکنند

"فکر اگر پر بکشد"

هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست

همه پاکیم و رها ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۵
محمد 93