مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فروغ فرخزاد» ثبت شده است

خیال تو

پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۳۸ ب.ظ

آسمان همچو صفحه دلِ من

روشن از جلوه های مهتاب است

امشب از خواب خوش گریزانم

که خیالِ تو خوشتر از خواب است

فروغ_فرخزاد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۸
محمد 93

باز تصویری غبار آلود

شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۴ ق.ظ

باز تصویری غبار آلود

زان شب کوچک، شب میعاد

زان اطاق ساکت سرشار

از سعادت های بی بنیاد

باز تصویری غبار آلود...


"فروغ فرخزاد"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۰:۳۴
محمد 93

کتابی،خلوتی،شعری،سکوتی

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۲ ق.ظ

کتابی،خلوتی،شعری،سکوتی

مرا مستی و سکر زندگانی است

چه غم گر در بهشتی ره ندارم

که در قلبم بهشتی جاودانی است


فروغ فرخزاد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۳۲
محمد 93

اگر عشق عشق باشد..

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ق.ظ

اگر عشق،

عشق باشد.

زمان، حرفِ احمقانه‌ای است...!


فروغ_فرخزاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۹
محمد 93

آه...با جان من آمیخته

دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۳ ق.ظ

آه، ای با جان من آمیخته

ای مرا از گور من انگیخته

چون ستاره، با دو بال زرنشان

آمده از دوردست آسمان

از تو تنهاییم خاموشی گرفت

پیکرم بوی هماغوشی گرفت

جوی خشک سینه‌ام را آب، تو

بستر رگهام را سیلاب، تو

در جهانی اینچنین سرد و سیاه

با قدمهایت قدمهایم به راه

"فروغ فرخزاد"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۳
محمد 93

نگاه کن..

پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ

نگاه کن

تمام هستی ام

خراب میشود..

"فروغ فرخزاد"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۰:۱۱
محمد 93

کاش در شعر من ای مایه عمر

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ

کاش بر ساحل رودی خاموش

عطر مرموز گیاهی بودم

چو بر آنجا گذرت می افتاد

به سرا پای تو لب می سودم

کاش چون نای شبان می خواندم

بنوای دل دیوانه تو

خفته بر هودج

مواج نسیم

میگذشتم ز در خانه تو

کاش چون پرتو خورشید بهار

سحر از پنجره می تابیدم

از پس پرده لرزان حریر

رنگ چشمان ترا میدیدم

کاش در بزم فروزنده تو

خنده جام شرابی بودم

کاش در نیمه شبی درد آلود

سستی و مستی خوابی بودم

کاش چون آینه روشن میشد

دلم ازنقش تو و خنده تو

صبحگاهان به تنم می لغزید

گرمی دست نوازنده تو

کاش چون برگ خزان رقص مرا

نیمه شب ماه تماشا میکرد

در دل باغچه خانه تو

شور من ...ولوله برپا میکرد

کاش چون یاد دل انگیز زنی

می خزیدم به دلت پر تشویش

ناگهان چشم ترا میدیدم

خیره بر جلوه

زیبایی خویش

کاش در بستر تنهایی تو

پیکرم شمع گنه می افروخت

ریشه زهد و تو حسرت من

زین گنه کاری شیرین می سوخت

کاش از شاخه سر سبز حیات

گل اندوه مرا میچیدی

کاش در شعر من ای مایه عمر

شعله راز مرا میدیدی

فروغ فرخزاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۵
محمد 93

گاهی اوقات قرار است که در..

دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۰۳ ق.ظ

گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد،

نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی...

گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود ،

تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی...!

گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند،

تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی...

گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،

باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی...

گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی،

آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی...

"فروغ فرخزاد"

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۳
محمد 93

دختر کنار پنجره محزون نشسته بود..

يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۹ ق.ظ

دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت

ای دختر بهار حسد می برم به تو

عطر و گل و ترانه و سر مستی ترا

با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو

بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای

با ناز می گشود دو چشمان بسته را

میشست کاکلی به لب آب نقره فام

آن بالهای نازک زیبای خسته را

خورشید خنده کرد و ز امواج خنده اش

بر چهر روز روشنی دلکشی دوید

موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او

رازی سرود و موج به نرمی از او رمید

خندید باغبان که سرانجام شد بهار

دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم

دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار

ای بس بهارها که بهاری نداشتم

خورشید تشنه کام در آن سوی آسمان

گویی میان مجمری از خون نشسته بود

می رفت روز و خیره در اندیشه ای غریب

دختر کنار پنجره محزون نشسته بود

فروغ فرخزاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۹
محمد 93

رنگ چشمش را چه می پرسی زمن

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۸ ق.ظ

رنگ چشمش را چه می پرسی ز من

رنگ چشمش کی مرا پابند کرد

آتشی کز دیدگانش سرکشید

این دل دیوانه را دربند کرد

فروغ


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۸
محمد 93