حراج کرده ام همه رازهایم را
پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ق.ظ
حراج کردم همه رازهایم را یک جا
دلقک شدم با دماغ پینوکیو
و بوته گونی به جای موهایم
آری گلم
دلم
حرمت نگه دار
که این اشکها خون بهای عمر رفته من است
سرگذشت کسی که هیچ کس نبود ..
و همیشه گریه می کرد
بی مجال اندیشه به بغض های خود
تا کی مرا گریه کند ؟ و تا کی ؟!
و به کدام مرام بمیرد
آری گلم
دلم
ورق بزن مرا
و به آفتاب فردا بیندیش که برای تو طلوع میکند ..
{ حسین پناهی }
۹۵/۱۰/۰۲