مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۰۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

مطمئنم یه روز می فهمی با من چه کردی...

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۱
محمد 93

نیوتن از سیب خاطره داشت

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۳۹ ق.ظ

سنگ هم از آسمان می بارید

جاذبه را کشف نمی کرد

نیوتن

از سیب

خاطره داشت



«آبا عابدین»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۹
محمد 93

قصه از آنجا شروع شد که..

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ

قصه از آن جا شروع شد که از "عادت کردن" فرار کردیم و

به "فرار کردن" عادت کردیم ..

زویا پیرزاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۲
محمد 93

15اسفند روز درختکاری

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۱
محمد 93

نیستی!آغوش من احساس سرما می کند

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ

نیستی!  آغوش من احساس سرما می کند

پنجره سگ لرزه هایم را تماشا  می کند

صبح تا شب در اتاق کوچکی زندانی ام

مادرم  با من سر این عشق دعوا می کند

زخم بر خود می زنم ، تا درد از حد بگذرد

بعد تو تنها مرا اندوه ارضا می کند

می گذارم سر به روی شانه ی  تنهایی ام

غم  بساط اشک هایم را مهیا می کند

بالشی که شاهد هق هق زدن های من است

توی گوشم با همان لحن تو نجوا می کند

حال دنیایم وخیم ست و نگاهم عشق را

از سکوت کهنه ی عکست تمنا می کند

بی تو بر تصویر تلخ زندگی زل می زنم

مرده ای در آینه گاهی تقلا می کند

صنم نافع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۵
محمد 93

خاطره...

جمعه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

نیمکت کهنه باغ

خاطرات دورش را

در اولین باران زمستانی

از ذهن پاک کرده است

خاطره شعر هایی که هرگز نسروده بودم

خاطره اوازهایی را که هرگز نخوانده بودی

....................

هرگز در یک اندیشه ساکن نشوید ؛

حتی اگر مثبت باشد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۰
محمد 93

موفقیت یعنی

جمعه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۸
محمد 93

در تب وتاب رفتنم به فکر راهی شدنم

جمعه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

در تب وتاب رفتنم به فکر راهی شدنم...

تو ای همیشه همسفر مرا شناختی تو اگر...

مرا پس از من بنویس به هر کس از من بنویس...

ای تو هوای هرنفس هر نفس از من بنویس...

مرا به دنیا بنویس همیشه تنها بنویس...

از آب و خاک ِآتش و باد برای فردا بنویس...

تو جان من باش وبگو به یاد من باش و بگو...

میلاد من باش و بگو جانان من باش و بگو...

نفس اگر امان نداد روی خوشی نشان نداد...

رفت ودوباره بر نگشت مرا دوباره جان نداد...

دست و زبان من تو باش نامه رسان من تو باش...

حافظه ی تبار من نام نشان من تو باش...

بگو حکایت مرا قصه ی هجرت مرا...

توشه ای از غزل ببخش راه زیارت مرا...

تو جان من باش وبگو جانان من باش و بگو...

به یاد من باش و بگو میلاد من باش و بگو...

نفس اگر توان نداد مرا دوباره جان نداد...

به این همیشه نا تمام زمان اگر امان نداد...

تو جان من باش وبگو زبان من باش و بگو...

بر سر گل دسته ی عشق از آن من باش و بگو...

بگو که مثل من کسی به پای عشق سر نداد...

ازآن سوی آبی آب خبر نشد خبر نداد...

تو جان من باش وبگو به یاد من باش و بگو...

میلاد من باش و بگو جانان من باش و بگو...

«داریوش اقبالی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۶
محمد 93

اگر روزی به دست آرم سرزلف نگارم را..

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

اگر روزی به دست آرم سرِ زلفِ نگارم را

شمارم مو به مو شرحِ غمِ شب های تارم را ...

#شاطر_عباس_صبوحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۰
محمد 93

پزشکان ومتخصصان معتقدند..

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۶
محمد 93