دم به دم به سوی تو مهر بیشتر دارم..
اینکه گاه میخواهم کز تو دست بردارم
حرف سرد مهری نیست مشکلی دگر دارم
با تو عشق می ورزم ای پریچه و خود نیز
از حضور یک دره در میان خبر دارم
عشق من ! اگر تقویم چند سال پس میرفت
میشد این مزاحم را از میانه بردارم
مشکلم بهار توست در خزان من آری
آنچه پیشِ رو داری من به پشت سر دارم
ورنه خوب میدانی بی توقف و جاری
دم به دم به سوی تو مهر بیشتر دارم
ورنه دوست میدارم سوی تو پریدن را
با تو پر کشیدن را تا که بال و پر دارم ..
" حسین منزوی "