مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۵۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

دل من چه خردسال است..

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ق.ظ

دل من چـــــه خردســــــال است
ســــــاده می نگـــــرد ســــــاده می خنــــــدد
ســــــاده می پوشـــــــــد دل مــــــــــــــــــن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۶
محمد 93

می ترسم،آن را که دوست دارم بگویم

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۵ ق.ظ

می ترسم، آن را که دوست می‌دارم بگویم:

"دوستت دارم"

چرا که شراب چون از ساغر

ریخته شود

اندکی از آن کاسته می شود.


نزار قبانی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۵
محمد 93

امید می آید

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۲ ق.ظ

به شیوه ی غزل اما سپید می آید

صدای جوشش شعری جدید می آید

چه آتشی که غم تو باز زیر سر دارد

که باغ شعرِ تر از آن پدید می آید

دوباره سبز شده خاک سرزمین دلم

مگر زخطّه چشمت شهید می آید؟

نفس نفس به امید تو عمر می گذرد

امید می رودآری،امید می آید

برای درددل تو مفید نیست کسی

و گرنه نامه برای مفید می آید

مردّدم که تو با عید می رسی از راه

و یا به یمن قدوم تو عید می آید

کلیدداری کعبه،نشانه حق نیست

کسی است حق که در آن بی کلید می آید

و حاجیان همه یک روز صبح می گویند:

چقدر بر تن کعبه سفید می آید..

"حسن بیاتانی"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۲
محمد 93

باران وقتی که ایستاد

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ق.ظ

سال میان دو پلک را
ثانیه هایی شبیه راز تولد
بدرقه کردند.
کم کم، در ارتفاع خیس ملاقات
صومعه نور
ساخته شد.
حادثه از جنس ترس بود.
ترس
وارد ترکیب سنگ ها می شد.
حنجره ای در ضخامت خنک باد
غربت یک دوست
را زمزمه می کرد.
از سر باران
تا ته پاییز
تجربه های کبوترانه روان بود.
باران وقتی که ایستاد
منظره اوراق بود.
وسعت مرطوب
از نفس افتاد
قوس قزح در دهان حوصله ی ما
آب شد.
سهراب سپهری…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۵
محمد 93

خارهای امروز گل های فردایند..

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۵۸ ق.ظ

شخصی از خدا دو چیز خواست...
یک گل و یک پروانه...
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود.
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد.

چند روز گذشت.
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شدو آن کرم تبدیل به پروانه ای زیباشد.

اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او اعتماد کنید.
خارهای امروز گلهای فردایند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۸
محمد 93

تو بیا نگذار..نگذار..

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ق.ظ
کار من از نیاز به محبتت گذشته

تو بیا بگذار دوستت داشته باشم

کار من از نیاز به دست هایت گذشته

تو بیا بگذار من سرت را روی شانه ام بگذارم

تو بیا نگذار  .... نگذار ...

 کارم از این ها هم بگذرد ...


"مهدیه لطیفی "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۲
محمد 93

تمام روابط شما

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ

تمام روابط شما

از عشق خواهد درخشید

"باربارادی آنجلیس"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۱
محمد 93

خشمگین شدن

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۳۸ ق.ظ

عکس نوشته از سخنان حکیمانه با جملات و متن زیبا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۸
محمد 93

بگذار تا شیطنت عشق

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ق.ظ

بگذار تا شیطنت عشق ...
چشمان تو را به عریانی خویش بگشاید ...
هر چند ..!
معنایش جز رنج و پریشانی نباشد ...
اما کوری را هرگز به خاطر آرامش تحمل نکن ..!؟

"دکتر علی شریعتی"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۷
محمد 93

عاشقان ایستاده می میرند..

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ق.ظ

مرگ را حقیر می کنند ، عاشقان
زندگی را بی نهایت
بی آنکه سخنی گفته باشند جز چشمهایشان

فراتر از حریم فصول می میرند
بی نشان
در فصلی بی نام
بی صدا ، ترانه می شوند بر لب ها

در اوج می مانند
همپای معراج فرشتگان
بی آنکه از پای افتاده باشند از زخمهایشان
عاشقان ایستاده می میرند
عاشقان ایستاده می مانند

"سید علی صالحی"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۳
محمد 93