مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۵۰ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

صلوات هم ...

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ق.ظ

یعنی هم حسنه مینویسد و هم گناه پاک میکند..

آقا مجتبی نهرانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۰:۱۸
محمد 93

از میان تمام آرزوها

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ

از میان تمام آرزوها

دردناک ترینش

نخواستن تو

در نداشتن توست...

"نیکی فیروز کوهی"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۰:۱۱
محمد 93

نور است در دوعالم،از روی ماه مهدی

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ق.ظ

نور است در دو عالم ، از روی ماه مهدی

گلهای باغ جنت ، شــد فرش راه مهدی

عشق و صفـا و خوبی ، دارایی دل مــــا

دلهـــــای عاشق مــــا ، نذر نگاه مهدی

"جوادمزنگی"

24563028149362565146.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۹
محمد 93

خسته ام و حالم خوب نیست..

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۰
محمد 93

در شب سرد زمستانی

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

در شب سرد زمستانی

کوره ی خورشید هم، چون کوره ی گرم چراغ من نمی­سوزد

و به مانند چراغ من

نه می افروزد چراغی هیچ،

نه فرو بسته به یخ ماهی که از بالا می افروزد …

من چراغم را در آمدرفتن همسایه­ ام افروختم در یک شب تاریک

و شب سرد زمستان بود،

باد می پیچید با کاج،

در میان کومه ­ها خاموش

گم شد او از من جدا زین جاده­ ی باریک

و هنوز قصه بر یاد است

وین سخن آویزه­ ی لب:

که می افروزد؟ که می سوزد؟

چه کسی این قصه را در دل می اندوزد؟

در شب سرد زمستانی

کوره ی خورشید هم، چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد.

"نیمایوشیج"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۹
محمد 93

یادآوری خوبی هایی که در حق کسی کرده اید..

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ق.ظ

یادآوری خوبی هایی که در حق کسی کرده اید

بسیار شبیه به سرزنش کردن او است

"دمونستن"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۳
محمد 93

من در تو گریزان شدم از فتنه خویش

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ق.ظ

من در تو گریزان شدم از فتنه خویش

من آنِ توام

مرا

به من

باز مده

"مولانا"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۰۹:۴۹
محمد 93

هوایم داشت رفته رفته خراب تر میشد

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ق.ظ

هوایم داشت

رفته رفته خراب تر می شد

و اشک در چشمانم بیشتر و بیشتر


به گمانم شباهنگام

چیزی شبیه به تـــو ...

درونم شروع به باریدن کرده بود !


جمال ثریا

34760695354709876660.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۰۹:۴۰
محمد 93

کمال

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۷
محمد 93

نگاهت گره ای ..

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ق.ظ

می نشینی

دستانت

گره ای

و بندهای کفشت

چشمانت

برمی خیزند

نگاهت

گره ای

و بندهای جانم…

مجید ترک تتاری‬

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۶
محمد 93