مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی......(مولانا)

مسیرزندگی

هنوز
روی حرف هایم مانده ام،
کاری به کار تو ندارم!
تنها،
چند "دوستت دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا مانده…
برایت می نویسم و
آرام میروم…!
t.me/bagheri6298

بایگانی
آخرین مطالب

۱۰۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

بگذار همه ی زندگیم گره ی کور بخورد

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ق.ظ

بگذار همه ی زندگیم گره ی کور بخورد

دست های تو که باشد

ملالی نیست با نگاه تو گره از همه چیز باز میشود

حتی از دل گره خورده من...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۸
محمد 93

راستی در میان این همه اگر

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ق.ظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۶
محمد 93

به شکرانه این همه قشنگی بخند..

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ق.ظ

به شکرانه اینهمه قشنگی بخند

که خداوند بهار را برای لبخندت آفرید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۳
محمد 93

دلم یک بازی تازه می خواهد

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۱ ق.ظ

دلم یک بازی تازه می خواهد . . ،

یک بازی شاید عاشقانه . . !

نه برد و نه باخت . . ،

که دلم تنها به یک لبخند مساوی ، قانع است . . !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۱
محمد 93

اثر مثبت

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۰
محمد 93

حضورمان را بپذیر

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ

خدایا

در دفتر حضور و غیاب امروز،

حاضری زدیم!

حضورمان را بپذیر

وجایگاهمان را در کلاس بندگی ات

در ردیف بهترین ها قرار ده

سودای عشق تو،

آفتاب دل ماست.

با اشعه های زرین عشقت،

بارقه امید رادر روزنه های فرو بسته دلهامان بتابان !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۹
محمد 93

تو سرآغاز شعری هستی..

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ق.ظ

تو سرآغاز شعری هستی که به ابیات بهم ریخته باور من معنی بودی می دی.

تو سرآغاز رودی هستی که در آهنگ قدمهای پر از رفتن تو حسرت دریا جاری ست.

تو سرآغاز راهی هستی که به آبادی احساس و غزل منتهی خواهد شد

و تو سرآغاز عشقی هستی که در آن هیچ اثری از غم دلتنگی نیست.


(سهراب عبدی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۸
محمد 93

چرا زندگی را سخت میکنی؟

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۷
محمد 93

که این نیز بگذرد

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

آن ماه گر زکوچه ما نیز بگذرد

شاید که قرن سلطه ی پائیز بگذرد

صد مولوی هلاک شود در تب فراق

تا شمس ماه ز مشرق تبریز بگذرد

تا بوده عشق بوده و خوف رجای من

تا ا ز سر که این تب خون ریز بگذرد

چشم تو جام مملو از اکسیر زندگی است

کو آنکه ز این پیاله لبریز بگذرد

گفتم: هزار سال از این روز رفته است

با خنده عشق گفت «که این نیز بگذرد»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۰
محمد 93

گرمرا حاکم کنند بر شهر عشق..

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ق.ظ

گر مرا حاکم کنند ..... بر شهر عشق
روی هر دروازه ای ، لوح محبت میزنم
بهر هر دل.......... دلبرم باشد یکی
مهر باطل روی هر ، نوع خیانت میزنم
سخت میگردم.....همه بازار شهر
تاجران بی وفایی را ، به زندان میکنم
بی نقاب آیند همه....در شهر من
با نقاب هرکس ببینم ، چهره ویران میکنم
گرگها در جای خود.....بره اهو جای خود
گر روند در جلد هم ، والله رسوا میکنم
عاشقان رامیدهم........فرمان برحکم وفا
بی وفایان را ز شهر ، حتما گریزان میکنم
با عدالت میزنم......تکیه به تخت حاکمی
باعث بد نامی عشق را پریشان میکنم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۴
محمد 93