زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر..
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریاش
و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش
و روزیام کن در آن ذکر خود را به طور مدوام و یک سره به توفیق خود
ای راهنمای گمراهان
با تو آن گونه ام
که پرنده ای
در التهاب اولین پرواز ...
بخند
از آن خندههای معروفت
تا من دیوانهوار
شعر بپاشم
پای سپیدار ِ تختت
که از من و شعر
به تو نزدیکتر است ..
وقت سحر رسیده و مردی قمار باز
از « برد و باختگاه » سوی خانه می رود
این بی ستاره مرد
وین پاکباخته
اندوهگین و مست به کاشانه می رود
دلمرده می خزد
دیوانه می رود ..
"مهدی سهیلی "
نشانی ات
در کفم می لرزد
گل های ختمی ، به تو ختم می شوند
میان این همه پنجره ، یک شکل
تنها یکی به بهشت تو باز می شود ..