صبح بی تو....

صبح بی تو،

رنگ بعدازظهر یک آدینه را دارد

بی تو حتی مهربانی

حالتی از کینه دارد

بی تو می گویند تعطیل است کارعشق بازی

عشق امّا کی خبر از شنبه وآدینه دارد؟

قیصر امین پور

نمیتوانی افکارم را زندانی کنی..

خونم را بریز و تنم را زخم بزن،

 اما بدان که به روحم آسیبی نمیرسانی و آن را نابود نمیسازی.

 دست ها و پاهایم را با غل و زنجیر ببند و به سیاه چالم بیفکن .

با وجود این، نمیتوانی افکارم را زندانی کنی،

 زیرا افکار من همچون نسیم آزاد است

و از فضای بی زمان و بی کران عبور می کند .

 

" جبران خلیل جبران "

گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند

گرت هواست که معشوق نگسلد پیـوند

نـگـــاه دار ســــر رشتـــــه تــــا نـگه دارد

سر و زر و دل و جانــم فدای آن محبـــوب

که حـــق صحبت مهـــر و وفــــا نگه دارد ..

" خواجه حافظ شیرازی "

دیوانه ام میکند..

دیوانه ام میکند

فکر اینکه

زنده زنده نیمی از من را از من جدا کنند

لطفا

تا زنده ام بمان ...

همه خفتند به غیر از من وپروانه وشمع

همه خفتند به غیر از من وپروانه وشمع

قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز

"عمادخراسانی"

بی شک ورق زمانه برمیگردد

با قلب من ای عشق کاری کن که باید

با قلب من ای عشق کاری کن که باید!

کاری که دل بردارم از اما و شاید

کاری که تنها خود بدانی چیست! یا نه!

کاری که حتی از خودت هم برنیاید

ای دل جلایی تازه پیدا کن که این عشق

چون آه در آیینه خود را می نماید

باید که بر دیوار زندان سر بکوبم

آه مرا گر بشنود در می گشاید

رفتم که برگردم به آغوش تو ای عشق!

تا جان به جای خستگی از تن درآید

خدایا برای تمام

خدایا

برای تمام چیزهایی که دارم

اما نمی بینم تو را شکر

تفاوت فکر وپول

آری پدرم مورچه ی کارگر است..

مانند همیشه چشمهایـــم به در است

بر سفره ی ما جگر نه خون جگر است

ته مانده ی سفره ی شما را آورد

آری پدرم مورچه ی کارگـــر است

"جلیل صفربیگی"