آه زندگی زود اعتراف کن..

خنده های ما

در خلال روز های زندگی ،

در عبور روزهای کودکی ؛

و در شروع یک بلوغ مخملی

گم شدند ...

آه زندگی !

زود اعتراف کن !

خنده های ما کجاست ؟

تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد!!

پدر خیال می کرد وقتی در حجره ی خودش تنها باشد، تنهاست.

نمی دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می شود حس کرد!

عباس معروفی

احسان هنری نیست به امید تلافی

احسان هنری نیست به امید تلافی

نیکی به کسی کن،

که به کار تو نیاید … .

"صایــــب تبریزی"

در زندگی مثل یک تمبر باش

تنهایی که طولانی میشه..معیار دوست داشتن

تنهایی که طولانی میشه معیار دوست داشتن آدمها هم عوض میشه؛

یهو میبینی اون آدم،

گلدون شمعدونی گوشه اتاقشو با کل دنیا هم عوض نمیکنه...

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

در مذهب ما باده حلال است ولیکن

بی روی تو ای سر و گُل اندام حرام است

گوشم همه بر قول نی و نغمه ی چنگ است

چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است

در مجلس ما عطر میامیز که ما را

هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است

از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر

زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کنج خرابات مقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است

میخواره و سرگشته ور ندیم و نظر باز

وان کس که چو ما نیست درین شهر کدام است

با محتسبم عیب مگویید که او نیز

پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایّام گل و یاسمن و عید صیام است

"حافظ"

خداجون پناهم باش

افکار عاشقانه ات که می وزد

افکار عاشقانه ات که می وزد

              دلم رو به رویت می نشیند

              آن سان که گل ها

              صورتشان را

              به ضربه های باران

              بالا می گیرند

نیازی نیست انسان ها را امتحان کنیئد

امروز حالم خوب است خوب خوب

امروز

ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﺧﻮﺏ

ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﺏ ﮪﺎﯾﯽ ﮐﻪ

ﻭﻗﺘـﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾـﻢ

ﺧﻮﺑـﻢ

ﺍﺷﮏ ﮪﺎﯾـﻢ

ﺳﺮﺍﺯﯾـــﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﻧﻘﺎﺏ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺑﺎ

ﻗﻄـﺮﻩ ﮪﺎﯼ ﺍﺷﮑـﻢ

خیس ﻣﯿﺸــﻮﺩ

ﺍﻣﺎ ﻟﺒﺨﻨـﺪﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ لب هاﯾﻢ

ﭘـﺎﮎ ﻧﻤﯿﺸـﻮﺩ

ﻣــﻦ ﺧﻮﺏ ﺧﻮبـﻢ

ﻓﻘـﻂ ﮔﺎﮪﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ

ﻗﻠبـﻢ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺴــﻮﺯﺩ

ﻧﻔﺴـﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻣﯽ افتد…