صدوسه103
دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۲۱ ب.ظ
برف این آواز ،
ذره ذره می نشیند بر بلند شاخه های پیکرم آرام
شاخساران درخت پیکرم از برف ،
میوه هایش برف ،
چون زمستان های دورِ کودکی ، دنیای من ، رویای من ، پر برف
من نمی دانم چه دستی گاهوارِ عشق ما را می تکاند
و نمی دانم که این ناقوس های مهر را در شب ،
کیست سوی بازوان و دستهایم می نوازد؟
کیست از اعماق تاریکی به سوی صبحگاه نور می آید؟
{ رضا براهنی }