بی تابم و دل خسته تر از آه شبانگاه
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ق.ظ
بی تابم و دل خسته تر از آه ِ شبانگاه
دارد به کجا می برَدَم این غم ِ جانکاه ؟!
فرجام پلنگانه ام از دست تو مرگ است
از دست تو ای ماه ! تو ای ماه ! تو ای ماه !
لبخند بزن "پنجره ی بسته ی " خود را
بگشای به روی من ِ بدجور " هوا خواه " !
تا دامنه ی دامنت آشفته ترین است ؛
هستی تو دلیل سفر این همه سیّاح
تنها روش "کشف حجاب" تو همین است ،
باید که عمل کرد به " قانون رضا شاه "
" شیرینی " و پابند "اصولت " و چه افسوس !
" فرهاد وَش " اما نشدی "طالب اصلاح "
حنظله ربانی
۹۵/۰۶/۰۶
از من مخواه ، از تو خودم را رها کنم از " صالحین حلقه " ی چشمت جدا کنم از من مخواه ، ای تو سرودآفرین ترین ! امشب تمام مرثیه ها را صدا کنم بوییدنت ، زیارت شعر و تغزل است هرگز مباد ! صحن غزل را رها کنم قدری بایست ! تا که دو رکعت ببینمت " لختی بخند " تا به لبت اقتدا کنم چشمت شریف ؛ چون حَرَمین مطهر است باید مدافعانه دلم را فدا کنم لطفاً بگو " به چشم ! " و بیا تا بهارْچشم ! با « إنْ یکاد » چشم تو را بی بلا کنم حنظله ربانی